مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود منابع پایان نامه درباره نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم- فایل ۱۰
ارسال شده در 1 آبان 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

انسجام اجتماعی همکاری بین نهادی را افزایش می دهد و اهدافی فراتر از وظایف بخشی ایجاد می کند ( پاتنام ،۲۰۰۰: ۸۷). بخش بندی و بلوک بندی، حوزه استحفاظی یگان های انتظامی را از همدیگر جدا می کند . در بعضی موارد، تعارض هایی در خصوص محدوده استحفاضی بین رده های مختلف انتظامی ایجاد می شود. در نقاط مرزی بین دو حوزه فضای خاکستری به وجود آمده و نظارت بر این مناطق و ارائه خدمات پلیسی نسبت به ساکنان آن ها تحت الشعاع تعارضات موجود قرار می گیرد. در حالی که با توسعه انسجام اجتماعی این فضا از بین رفته و ارائه خدمات مطلوب، اولویت هر یگان انتظامی خواهد بود.

۸- کاهش فساد اداری

مؤلفه هایی مانند فساد اداری، ناکارایی تخصصی، عدم نظارت درونی در بخش عمومی و جریان محدود اطلاعات، کیفیت کالای مدیریت عمومی را کاهش می دهند ( خضری، ۱۳۸۴: ۲۵).
انسجام اجتماعی با تعدیل و از مطلوبیت انداختن نارسایی های مذکور، به بهبود عملکرد دولت کمک می کند؛ اهداف فردی را در راستای اهداف سازمانی قرار داده و سازگاری بیشتری را بین منافع فردی و منافع جمعی ایجاد می کند. همچنان که افول این انسجام، از میان رفتن قاعده مندی در حوزه های مختلف اجتماعی و شیوع فساد اداری در عرصه های سیاسی، اداری، اقتصادی و قضایی را سبب خواهد شد.

بند سوم: تأثیر انسجام اجتماعی بر بزه کاران

در بررسی علل بزه کاری، مسائل و موارد گوناگونی به عنوان عوامل تأثیر گذار شناسایی شده که می توان با بهره گیری از انسجام اجتماعی نسبت به رفع آن ها اقدام و از این طریق زمینه را برای وقوع رفتار تبهکارانه از بین برد. بررسی ها نشان می دهد یکی از دلایل ارتکاب جرم، نیاز های جرم ساز مجرمان است. این نیازها، می تواند اقتصادی یا اجتماعی باشد. بنابراین، برای موفقیت در پیشگیری باید نیازهای جرم ساز بزه کاران بر طرف شود. در صورتی که وقوع جرم ناشی از تفکر ضد اجتماعی مجرم باشد، باید تفکرات وی اصلاح شوند و چنانچه وقوع جرم در اثر نیازهای اقتصادی اوست، رفع مشکل اقتصادی اولویت خواهد داشت. می توان با بهره گیری از انسجام اجتماعی، اثر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و خطرز بروز رفتار تبهکارانه را بر طرف ساخته و با نظارت غیر اقتدار گرایانه بر فرد و استفاده از مکانیسم های جامعه پذیری ـ از طریق احترام به سنت، عرف و ارزش ها ـ تمایلات غیر قانونی بزه کاران را کاهش داد. این امر با اقداماتی به شرح ذیل میسر خواهد شد :
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

۱- کنترل احساسات ضد اجتماعی بزه کاران

در بسیاری از موارد، نگرش های فردی و احساسات ضد اجتماعی مجرمان، عاملی برای ارتکاب جرم است. بنابراین، تأکید بر جامعه پذیر ساختن فرد اهمیت می یابد. انسجام اجتماعی، نوعی سازه اجتماعی است که از طریق تأثیر گذاری بر رفتارهای فردی به پیامدهای اجتماعی منجر می شود ( تقی لو،۱۳۸۴، ۳۱). بی شک احترام به سنت و ارزش ها، عاملی مؤثر در این زمینه خواهد بود. جایگزین کردن راه و رسم و آداب مردم پسند و اجتماعی به جای مهارت های دروغ گویی، دزدی و پرخاشگری، از جمله اقدامات مناسب است که انسجام اجتماعی با مکانیسم های اخلاقی افراد را جامعه پذیر ساخته و این مهم را تحقق می بخشد (هرمز،۱۳۶۷: ۴۳).

۲- تعدیل تأثیر پذیری بزه کاران از افراد ضد اجتماعی

تحقیقات نشان می دهد درگیری و ارتباط با دوستان بزهکار به نحو مثبتی با بزهکاری افراد، در ارتباط است. بیشتر پژوهش گران، ارتباط بین گروه های دوستانه بزهکاری و رفتار مجرمانه را مورد تأکید قرار می دهند(فرینگتون ،۱۹۸۶ ). ارتباطات و پیوندهای افراد با همسالان ضد اجتماعی بستر ساز اقدامات مجرمانه است. افزایش و برقراری پیوند های محبت آمیز ارتباطات عاطفی میان اعضای خانواده با نظارت دقیق اعضای خانوده بر رفتار و اعمال عضو مستعد بزهکاری، می تواند فرد را از محیط ضد اجتماعی همساان دور سازد و احساس تعلقی که تحت تأثیر انسجام اجتماعی درون گروهی در بین افراد خانواده ایجاد می شود، زمینه ساز پیوندهای عاطفی بین آن ها و تعدیل تأثیر پذیری از افراد ضد اجتماعی خواهد بود.

۳- افزایش آگاهی بزهکاران

در برخی اوقات نداشتن آگاهی افراد، عاملی برای بزهکاری آنان است و پلیس برای دادن آگاهی های لازم می تواند از انسجام اجتماعی بهره گیرد. الگوها و سرمشق های ضد جرم که معمولا توسط یگان های پلیس شناسایی می شود و در اختیار افراد جامعه قرار گیرد. این امر زمانی محقق می شود که پلیس، بر مبنای راهبرد خود در ایجاد انسجام اجتماعی، آن ها را به اشخاص جامعه منعکس ساخته و آگاهی های لازم را در جامعه ایجاد کند. اطمینان پلیس از این که افراد می توانند موقعیت های خطرناک را تشخیص داده و برای مقابله با آن ها طرح ریزی کنند، عاملی اثر گذار در پیشگیری است ( محمد نسل، ۱۳۸۷: ۱۹).

۴- کاهش مشکلات اقتصادی بزهکاران

یافته های تحقیقات انجام شده درباره توسعه بزهکاری، حاکی از آن است که موقعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، با بزهکاری دارای رابطه مستقیم است و فقر، به عنوان یکی از عوامل مرتبط با جرم، همواره مورد توجه قرار گرفته است. برای کاهش اثر مشکلات اقتصادی، که زمینه ای برای بزهکاری است، انسجام اجتماعی نقش اساسی ایفا می کند. افراد بزهکار، وقتی مرتکب جرمی شده و دستگیر شوند، بعدا با مشکلات عدیده ای در خصوص پیدا کردن شغل و اشتغال در جامعه مواجه هستند. در حالی که ایجاد شرایط رشد اقتصادی و اشتغال پایدار، می تواند منجر به گسترش اعتماد اجتماعی و کاهش محرومیت های اقتصادی شود(وندی ، ۲۰۰۰ ). همبستگی اجتماعی حاصل از انسجام اجتماعی، احساس مسئولیت جمعی را برای این افراد فراهم ساخته و با کمک و مساعدت جامعه می توان با رویکرد حمایتی نسبت به تأمین شغل آن ها اقدام کرد .

۵- کنترل بزهکاران با مشارکت مردم

انسجام اجتماعی، که از مجرای رفتار متقابل افراد شکل گرفته و در بستر جامعه تکوین می یابد، نقش مؤثری در کنترل اجتماعی دارد و در مقایسه با نهادهای رسمیف نیروهای قضایی و پلیس ـ که به شیوه اقتدار آمیز و مبتنی بر اجبار عمل می کنند ـ به شیوه غیر رسمی و غیر اقتدار آمیزمنجر به تأمین امنیت می شود ( هرمز،پیشین: ۵۶). پس نظارت غیر اقتدارگرایانه پلیس برای کنترل بزهکاران، از طریق بهره گیری از انسجام اجتماعی، امکان پذیر خواهد بود. جلب همکاری در این خصوص، مأثر است. پلیس برای آن که مدموران خود را تنها در کنترل مستقیم بزهکاران مشغول نسازد، از نظارت غیر مستقیمی که از طریق افراد جامعه امکان پذیر است، استفاده کرده و محیط را از طریق نظارت همگانی برای ارتکاب جرم ناامن می سازد.

۶- برنامه ریزی برای اوقات فراغت افراد مستعد بزهکاری

از دلایل ارتکاب جرم، نداشتن برنامه مناسب برای اوقات فراغت افراد مستعد بزهکاری است( گراهام ، ۱۹۸۹ ). برنامه ریزی برای اوقات فراغت جوانان به خصوص افرادی که در معرض ارتکاب جرم قرار دارند از جمله تجارب موفقی است که به وسیله سایر کشورها، مانند فرانسه، به کار گرفته شده است و طی آن، اردوهای تابستانی و برخی از فعالیت های مورد علاقه جوانان مد نظر قرار می گیرد تا از بروز رفتار مجرمانه آن ها پیشگیری شود. تجربه دیگری که در کشور کانادا با هدف پیشگیری از جرم صورت گرفته، برنامه های تفریحی برای مقابله با فرار جوانان از خانه و مدرسه، تشکیل کمیته های ناظر بر امنیت اجتماعی، انجام اقداماتی با هدف بهبود اقتصاد محلی، طراحی و برنامه ریزی فعالیت های اجتماعی را شامل می شود ( غلامی، ۱۳۸۵: ۲۰). با الگو برداری از این اقدامات و موارد مشابه دیگر و با ایجاد و تقویت انسجام اجتماعی، می توان گام های مؤثری را در پیشگیری از جرایم برداشت. این اقدامات، با بهره گرفتن از توانایی های موجود در جامعه میسر شده و نقش انسجام اجتماعی در تحقق آن ها انکار ناپذیر است.

۷- تقویت ارزش های فرهنگی افراد مستعد بزهکاری

برخی از نظریه پردازان، با تلفیق نظریه آنومی دور کیم و نظریه محرومیت نسبی، به تبیین علل و ریشه های انحرافات اجتماعی زمانی بروز می کند که امکانات اجتماعی پاسخ گوی اهداف و ارزش های فرهنگی جدید نباشند ( رفیع پور، ۱۳۷۸: ۲۱). مطابق این دیدگاه، افول ارزش ها و هنجارهای اجتماعی از طریق کاهش انسجام اجتماعی زمینه ساز جم و جنایت است و بر عکس، تقویت اهداف و ارزش ها عاملی برای پیشگیری از جرم خواهد بود که این امر نیز با ایجاد و تقویت انسجام اجتماعی امکان پذیر است.

مبحث سوم- بررسی ابعاد انسجام اجتماعی جهت بهره گیری آنها در پیشگیری انتظامی از جرم

 

گفتار نخست- نقش بعد ساختاری انسجام اجتماعی در پیشگیری انتظامی از جرم

انسجام اجتماعی ساختاری ،شامل نقشه ها، قواعد، رویه ها و سنت ها به عنوان شبکه های اجتماعی است که سبب ایجاد الگوهای جاری کنش های اجتماعی می شوند. انسجام اجتماعی شناختی، شامل هنجار ها، ارزشها،نگرش ها و باور هایی است که مردم را راغب به همکاری می کنند.
ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در طول تاریخ بشریت، همواره در معرض تغییر و تحول بوده است و در مورد جوامعی که صنعتی شدن و نوسازی اقتصادی را تجربه کرده اند، تغییرات، هنجارها و ارزش های اجتماعی به موازات شروع روند فوق افزایش یافته است.
کشور ما نیز در سال های اخیر به خاطر یک سری برنامه های توسعه شاهد تغییر هنجارهای اجتماعی بوده است و با از بین رفتن هنجارهای غیررسمی اهمیت زندگی از میان رفته و تمام امور و فعالیت ها یکنواخت شده و نیز رضایت از زندگی کاهش یافته است. از طرف دیگر نهادهای جایگزینی نیز برای تولید این هنجارها و روابط متقابل اجتماعی در شرایط جدید جامعه ایجاد نشده است.
این عامل باعث برخی از پیامدهای اجتماعی از جمله افزایش جرم و جنایت، فقر، بزهکاری و به طور کلی آسیب های مختلف اجتماعی در جامعه شده است و وضعیت بحرانی خاصی را برای جامعه ایجاد نموده است. اگر فقط صفحه حوادث روزنامه ها را ورق بزنیم مشاهده می کنیم که روزانه چندین قتل، سرقت، قاچاق، انحرافات جنسی و غیره رخ می دهد. با نگاه به این صفحات تنها عکس العملی که از طرف خواننده بروز می کند احساس تاسف و شاید در ادامه، بازگو کردن آن در محافل مختلف است غافل از اینکه این گونه موارد ممکن است برای تک تک ما و اطرافیان ما نیز رخ دهد، چرا که وقتی به دلایل ذکر شده به طرف مجرمین نظر می کنیم وموقعیت اجتماعی آنها رامورد بررسی قرار می دهیم، به این نکته می رسیم که آنها انسان های خاص، استثنایی و خبیثی نبوده اند بلکه افرادی کاملاً معمولی و متوسط به مانند اغلب ما بوده اند.
اما نکته اصلی اینجاست که چه عواملی سبب بروز این انحرافات شده است؟ شاید در نگاه اول هر کسی بگوید اینگونه انحرافات در گذشته های دور و نزدیک نیز بوده و این قانون و طبیعت بشری و لازمه زندگی طبیعی واجتماعی است. این سخن کاملاً درست است ولی آنچه در اینجا باید قابل توجه قرار گیرد افزایش روز افزون این انحرافات وجرائم آن هم در جامعه های به اصطلاح مدرن است. حال آیا می توان تعداد و شدت این جرایم راکاست؟ و آیا راه حل هایی برای کاهش آن وجود دارد؟ آیا کنترل های رسمی که هم اکنون درجامعه بسیار زیاد شده است می تواند راهکارهای عملی ونتیجه بخش دراین زمینه باشد؟ شاید پاسخ به این پرسش ها به گونه ای پاسخی برای عوامل بروز انحرافات نیز باشد.
به دنبال این پرسش ها باید بگوییم اخیراً جامعه شناسان از اصطلاحی با عنوان انسجام اجتماعی نام می برند که منظور از این اصطلاح مجموعه ای از قوانین، هنجارها، تعهدات (الزامات)، روابط متقابل، اعتماد متقابل، ساختارهای اجتماعی و سلسله مراتب نهادی جامعه می باشد که اعضای آن را قادر به دستیابی به اهداف جمعی و فردیشان می سازد.
شواهد موجود در جامعه حاکی از این واقعیت است که در طی چند دهه اخیر، فرسایش شدیدی در انسجام اجتماعی موجود برای جوانان، هم در درون خانواده و هم در بیرون آن روی داده است.
درخانواده به عنوان مثال، سطح تحصیلات دائماً در حال افزایش است، ولی به موازات آن، انسجام اجتماعی که شاخص برجسته آن حضور بزرگسالان در خانه و میزان گفت وگو در مورد موضوعات اجتماعی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی بین والدین و فرزندان است، کاهش یافته است.
به علاوه، جامعه شدیداً درمعرض تهاجم فردگرایی قرار گرفته که براساس آن منافع فردی بر مصالح جمعی تقدم یافته است.
می توان گفت بروز مسایل اجتماعی و روند افزایشی آن نشانی ازافت سطح انسجام اجتماعی درکل جامعه و یا دست کم در گروه های خاصی از آن می باشد.
نتایج تحقیقات محققان اجتماعی بیانگر این واقعیت است که با کاهش انسجام اجتماعی، انحرافات افزایش می یابد و بالعکس با افزایش انسجام اجتماعی انحرافات وجرایم نیز کاهش می یابد.

گفتار دوم - نقش بعد ارتباطی انسجام اجتماعی در پیشگیری انتظامی از جرم

همانطور که ذکر شد منظور از انسجام اجتماعی اعتماد به دیگران، میزان گفت وگو بین والدین و فرزندان، از خود گذشتگی، کاهش احساس محرومیت نسبی و غیره است.
حال به چه طریق می توان این انسجام را افزایش داد و سبب کاهش جرایم شد؟ خانواده، محله و جامعه سه مقوله ای است که در این جا مورد توجه قرار می گیرد:
۱) خانواده
تقویت ارتباط و اعتماد متقابل بین اعضای خانواده توسط والدین به طوری که والدین وقت زیادی را صرف بررسی مسایل خانواده خود نموده و ارتباط کافی با یکدیگر و با فرزندان خود برقرار نمایند. البته لازم به ذکر است که این ارتباط باید مبتنی بر اعتماد و صمیمیت باشد چرا که فقط در این شرایط است که انسجام اجتماعی که شاخص برجسته آن حضور بزرگسالان در خانه ومیزان گفت وگو در مورد موضوعات اجتماعی، فرهنگی، علمی و اقتصادی و سیاسی بین فرزندان است، افزایش یافته و منجر به کاهش رفتارهای جرم آمیز اعضای خانواده می گردد. از طرف دیگر تقویت اعتماد متقابل به دیگران در دوران کودکی و نقش آموزش و بالا بردن مهارت های ارتباط با دیگران و جامعه پذیر کردن افراد توسط خانواده که می تواند نقش اساسی در کاهش جرم داشته باشد و نیز کاهش تضاد در خانواده از دیگر عوامل موثر است چرا که خود این تضادها منجر به کاهش اعتماد و ارتباط متقابل گردیده وزمینه بروز رفتارهای جرم آمیز را مهیا می سازد.
تقویت حس از خودگذشتگی، خودباوری و علاقه مندی به جامعه در فرزندان توسط اعضای بزرگسال خانواده، گسترش فرهنگ گفت وگو و مذاکره دردرون خانواده ها و وجود نوعی مدارا و از خودگذشتگی بین اعضای خانواده،همگی از عوامل مهم در افزایش انسجام اجتماعی و کاهش جرایم هستند.
۲) محله
با توجه به اینکه در اجتماعات امروزی، غیبت پدر از خانواده ومحیط همسایگی درطول روز و اخیراً غیبت مادر از خانواده و ورود او به بازار کار مترادف با کاهش مشارکت والدین در سازمان های محلی نظیر انجمن اولیا و مربیان و نظایر آن بوده است و همین عامل زمینه فرسایش انسجام اجتماعی را در سطح محله مهیا نموده و به دنبال آن جرم و جنایت و بزهکاری را در محلات مختلف افزایش داده است لذا توصیه می شود افرادی که در یک محله و یا در یک مجتمع مسکونی ساکن هستند با ایجاد انجمن های مختلف محلی و ورزشی و شرکت فعال در آنها به مرور زمان اعتماد متقابل را بین همسایگان به وجود آورند که خود این انجمن ها باعث تقویت انسجام اجتماعی محل گشته ومی توانند از بروز جرایم مختلف در آن محله جلوگیری نمایند علاوه بر آن، افرادی که عضو این انجمن ها هستند دیگر به خود اجازه ارتکاب به جرم نخواهند داد چرا که در صورت انجام رفتار های کجرو، از طرف اعضای محله طرد خواهند شد و همچنین ایجاد شبکه های حمایتی توسط اعضای محله به منظور کمک به اعضایی که از نظر اقتصادی دچار محرومیت هستند که در این حالت، محرومیت نسبی افراد کاهش یافته و جای خود را به احساس همدلی و از خودگذشتگی می دهد و باعث تقویت اعتماد متقابل و تعاملات بین اعضای محل شده و کاهش جرایم را به دنبال خواهد داشت.
۳) جامعه
از آنجا که انسجام اجتماعی اساساً در خارج از بخش دولتی به وجود می آید، چنانچه دولت ها بخواهند وظایفی را که بهتر است به جامعه مدنی سپرده شود، در دست گیرند، انسجام اجتماعی را تهی می کنند.
بنابراین، نخستین اصل برنامه ریزی اجتماعی این است که آسیبی به انسجام اجتماعی وارد نکند، یعنی دولت ها باید به طور مصمم آن کالاهایی را تولید کنند که از عهده آن برمی آیند، از قبیل: حراست از حقوق شهروندان، آموزش، دفاع و …در عین حال دولت ها باید وظایفی را که نهادهای کوچکتر و کمتر متمرکز و دیوان سالار می توانند اجرا کنند، به جامعه مدنی بسپارند. دولت ها باید در جهت کنش های مثبت با اجرای مستمر، با کارکردهایی آغاز کنند که دقیقاً متناسب با وظایف آنها است.
حکومت ها نه تنها وقتی کارکردهایی را که دقیقاً توسط جامعه مدنی ایفا می شود دردست گیرند، بلکه وقتی نمی توانند خیرعامه را فراهم سازند نیز به بی اعتمادی شخصی و تهی ساختن موجودی انسجام کمک می کنند، بی اعتمادی اجتماعی نیز جرم و جنایت سطح بالا و فساد عمومی را به وجود خواهد آورد. بنابراین این سیاست های دولت باید از طریق ارزش های فرهنگی جدید با اشکال مختلف جامعه پذیری، بیشتر رفتار و انگیزه های مردم را دگرگون سازد. لازمه تغییر رفتار و انگیزه های مردم نیز به وجود آمدن احزاب و انجمن های گوناگون در جامعه می باشد، به همین خاطر دولت برای تقویت انسجام اجتماعی بین گروهی در جامعه زمینه مشارکت فعال مردم در انجمن های داوطلبانه را فراهم سازد و از این طریق باعث تعاملات گسترده مردم با یکدیگر گردد که آن نیز اعتماد تعمیم یافته را به وجود آورده و جرم وجنایت را در جامعه کاهش خواهد داد.

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی و مقایسه میزان سلامت روان کارکنان ثابت و شیفتی شهرداری ...
ارسال شده در 1 آبان 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

دراواخر قرن ۱۸ و در اوایل قرن ۱۹ می توان از کارهای فلیپ پنیل[۶] در فرانسه (۱۸۲۶-۱۷۴۵) ویلیام توک در انگلیس، ون سنزو کیارگی[۷] در ایتالیا و بنیامین راش و دورتی دیکس (۱۸۸۴-۱۸۰۲) در آمریکا، در درمان بیماران روانی و رهایی آنها از بند و غل و زنجیر تلاش نمودند، نام برد.
در قرن بیستم افرادی چون فروید، ادلر، آلیس و یونگ و … به ارائه نظرات و دیدگاه های مختلف درباره علت بیماریهای روانی پرداختند.
فروید انسان سالم را کسی می داند که مراحل رشد جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و سلامت روانی را نشانی از تعادل و هماهنگی بین نهاد، من و من برتر و همچنین سطوح خودآگاهی و ناخودآگاهی می داند و بهم خوردگی این تعادل را بیماری تلقی می کند.
آدلر بیماری روانی را تلاش برای رهایی از تمام محدودیتهای جامعه می داند. تلاشی که به علت یأس، احساس حقارت، قصور در یادگیری، همچنین به خاطر ادراکها و تصورات منحرف بوجود می آید. (فخریان و همکاران، ۱۳۷۵).
پایان نامه - مقاله - پروژه
آلیس که روان درمانگر معاصراست علت بیماری را ناشی از تصورات نادرست می داند. و کسی را سالم می داند که افکار صحیح را جانشین تفکرات نادرست نماید.
همین ارائه تئوریهای مختلف درباره روانکاوی، روانپزشکی، دینامیک، ژنتیک، بیولوژی، ارتباط جسم و روان ، تئوریهای سرشتی، مطالعه اثرات الکترو شوک و عمل جراحی مغز در بعضی از بیماریهای روانی بر اهمیت توجه به بیماری های روانی و درمان آن افزود و باعث شد که در سال ۱۹۳۰ اولین کنکره بین المللی بهداشت روانی با مشارکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شده و مسائل کشورها مورد مطالعه قرار گرفت.
در سومین کنکره بین المللی بهداشت روانی که در سال ۱۹۴۸ در لندن تشکیل شد، فدراسیون جهانی بهداشت روانی بنیانگذاری شد. در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی در آمد و سازمان جهانی در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روانی را بر عهده گرفت و روز هفتم آوریل برابر با ۱۸ فروردین روز جهانی بهداشت اعلام گردید. (میلانی فر، ۱۳۷۰).
۳-۱-۳ تاریخچه سلامت روان در ایران
اولین دوران عظمت پزشکی ایران اواسط هزاره اول قبل از میلاد مسیح شروع و در زمانی که قسمت عمده خاورمیانه تحت نفوذ امپراتوری ایران قرار داشت به نقطه اوج رسید.
ابتدائی ترین اطلاعاتی که درباره ی فلسفه در ایران قدیم در دست است مربوط می شود به زند، اوستا و وندیداد که مجله اخیر الذکر مجموعه ای است از قوانین ضد شیطانی. در فرهنگ ایران شناخت بیماریهای روانی و رفتار غیر عادی سابقه ای دور و دراز دارد. اگر کلمه دیوان را بعنوان اسم عام بیماری روانی و رفتار غیر عادی قبول کنیم قدمت این آشنایی تا قبل از روزگاری که اقوام هند و ایرانی با هم در یک جا زندگی می کردند کشیده می شود.
در قدیمی ترین متونی که از ایران باستان به جای مانده متنی است از گزیده های زاد اسپرم درباره ساخت مردان، که ساختمان بدن انسان را به چهار قسمت تقسیم کرده است:
تنی، جانی، دانشی، روانی، که جزئیات ساختمان بدن و روان آدمی در زیر یکی از چهار قسمت مزبور تقسیم بندی شده است.
در زمان ساسانیان در جندی شاپور اهواز برای بیماران روانی مکان مخصوصی ترتیب یافته بود و حتی قبل از آن نیز در ایران مدارس پزشکی وجود داشته و از کتابهای یونانی به صورت ترجمه در این مدارس استفاده می شده است.
در مکتب اسلام، هم معیارهای بیماری روانی و حداقل سلامت روانی و هم معیارهای ایده آل تعریف شده است. حتی پیامبر اسلام از کاربرد لغت مجنون برای افرادی که تظاهرات روانی دارند اکراه دارند و این افراد را تنها بنام بیمار می خوانند. (حسینی، ۱۳۷۲).
تعالیم عالیه قرآن شریف و سایر کتاب های مذهبی از قبیل نهج البلاغه، نهج الفصاحه، صحیفه سجادیه و متون اسلامی فارسی معتبر چون: اخلاق ناصری و کیمیای سعادت، الانسان الکامل، اندیشه های مدینه فاضله، مرصاد العباد و سایر نوشته و اشعار عرفا، گرایش به پاکی و آئین جوانمردی که همگی متأثر از کتاب آسمانی است هم جنبه شناخت نفس را داشته و هم جنبه اصلاح و درمان رفتارهای غیر عادی و تعیین راه و رسمی بهتر برای خوب زیستی و پیشگیری از بیماریها و اختلافات و انحرافات روانی را دارد.
در میان دانشمندان اسلامی محمد زکریای رازی و ابوعلی سینا دو تن از کسانی بودند که به درمان بیماری های روانی پرداخته و حتی در این زمینه کتابهایی هم نوشته اند.
زکریای رازی علل مغزی را، برای بیماریهای روانی بیان می کند و ابراز می دارد «هرگاه مزاج مغز دگرگون شود واکنشهای روانی هم به سبب آن دگرگونی تغییر خواهد کرد» او به طور کلی انواع اختلالهای روانی را سه گونه می داند:

 

    1. اختلال ادراک همراه با سالم بودن تفکر.

 

    1. اختلال تفکر همراه با سالم بودن ادراک.

 

    1. اختلال تفکر همراه با اختلال ادراک.

 

زکریای رازی نوع سوم را شدید تر می داند، وی همچنین در کتاب الحاوی خود در ارتباط با زوال عقل در مورد مانیا، مالیخولیا نظراتی بیان کرده که قابل قبول روانپزشکی نوین است. (فخریان و همکاران، ۱۳۷۵).
از آنچه که گذشت چنین برمی آید که به طور کلی برداشت حکما و پزشکان ایرانی چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام از لحاظ شناخت و درمان بیماری برداشتی واقع بینانه بوده و آنها به جنبه های ارگانیک و روانی، هر دو واقف بودند.
در ایران نیز از همان ابتدا بیمارستان ها و مراکزی برای درمان و نگهداری بیماران روانی وجود داشته است. بطور مثال در قرن پنجم هجری در دارلعباده یزد مرکز بزرگ پزشکی به نام دارلشفا وجود داشته، مجهز به بخشهای مختلف که به آنها مجلس المجانین یا محفل المجانین می خواندند. و حتی در دیگر بیمارستانهای اسلامی ایران از قصه گویان و نقالان برای مشغول نگه داشتن بیماران استفاده می کردند. (محرری، ۱۳۷۳).
در تاریخ معاصر ایران نیز در سال ۱۲۷۶ به زمان خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان دارالشفایی در یزد و در باغی بزرگ بنا شد.
در سال ۱۲۹۷ نگهداری و سرپرستی بیماران روانی و جلوگیری از حوادث ناگوار به شهربانی واگذار شد و باغی در اکبر آباد تهران به صورت دارلمجانین به عنوان اولین بیمارستان روانی تهران بکار گرفته شد.
در سال ۱۳۰۰ در زمان صدارت سید ضیاءالدین طباطابایی مدیرت و اداره دارلمجانین از شهربانی به شهرداری منتقل شد. در سال ۱۳۱۰ اولین متخصص اعصاب و روان در بیمارستان مشغول به کار گردید. در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در اداره کل بهداشت و ادارات بهداری تشکیل شد. در سال ۱۳۵۵ پس از ادغام دو وزارت بهداری و رفاه اجتماعی تمام مراکز وابسته به بیمارستانهای روانی به انجمن توان بخشی و وابسته به وزارت بهداری و بهزیستی منتقل شد.
در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ پس از ادغام سازمان توان بخشی فعالیت بهداشتی و درمان این سازمان به سازمان های بهداری منطقه ای تهران و فعالیت آموزشی آن به انستیتو روان پزشکی تهران واگذار شد که این انستیتو فعلا جزء دانشکده علوم پزشکی ایران فعالیت آموزشی پژوهشی و طرح برنامه ریزی و مشورتی درباره مسائل بهداشت روانی را بر عهده دارد. (میلانی فر، ۱۳۷۰).
۲-۱-۴ سلامت روان از دیدگاه های مختلف
از نظر آمار دانان
کسانی که با آمار سر وکار دارند برای تعریف افراد بهنجار از میانگین یا منحنی توضیع عمومی استفاده می کنند و افراد جامعه را با خصویات افراد میانگین مقایسه می کنند. این روش جنبه آماری دارد و فاقد جنبه ی بالینی و درمان است بنابر این دیدگاه کسانی که از میانگین جامعه انحراف دارند از بهداشت روانی بهرمند نمی باشند. (احمدوند، ۱۳۸۲).
۲- از نظر پزشکان
پزشکان سالم بودن را نداشتن علایم بیماری تلقی می کنند. این استدلال در مورد برخی از بیماریهای جسمی نظیر بیماریهای عفونی ممکن است صدق کند ولی در مورد بیماریهای روانی قابل تعمیم نیست.
۳- روانپزشکان
اکثر روانپزشکان توانایی سازش با محیط، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقی در مواجهه با محدودیتها و فشارهای روانی را ملاک سلامت و تعادل روان می دانند و هدف اصلی از درمان بیماران روانی نیز قادر کردن آنها به زندگی در خانواده و اجتماع و به اصطلاح سازش با محیط است.
روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم می دانند که بین رفتار و کنترل او در برخورد با مشکلات اجتماعی تعادلی وجود داشته باشد. انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم تلقی می شود. بنابر این نگرش سیستم عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و برعکس از آن اثر می پذیرد. از این رو در بهداشت روانی آنچه مورد بحث قرار می گیرد پدیده های است که در اطراف انسان وجود دارد و بر کل سیسیتم او تأثیر می گذارند و یا از آن متأثر می شوند.
۴- نظر روانکاران
روانکاران که روی شخصیت ایده آل تکیه دارند «من»[۸] را واسطه بین خواسته های «نهاد»[۹] و کنترل نظارت «من برتر»[۱۰] دانسته و سلامت روان را میانجیگری درست و منطقی بین دو قدرت «نهاد» و «من برتر» تلقی می کند. (میلانی فر، ۱۳۷۰).
«من باید بتواند بین تعارضهای نهاد و من برتر تعادل ایجاد کند و چنانچه از عهده برقراری تعادل لازم بر نیاید بهداشت روانی به هم می خورد و شخص دچار مشکل روانی می گردد. (احمدوند، ۱۳۸۲)
۲-۱-۵ سلامت روانی از نظر مکاتب مختلف:
۱- مکتب زیست گرایی
مکتب زیست گرایی در مطالعه رفتار انسان بیشترین اهمیت را بر بافتها و اعضای بدن قائل می شود. این مکتب که پایه اصلی روانپزشکی را تشکیل می دهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارد نه بهداشت روانی زیرا بیماری روانی را جزء سایر بیماریها به حساب می آورد.
دیدگاه روانپزشکی برای تبیین بیماری روانی بر پدیده ها و اختلالهای فیزیولوژیک اهمیت می دهد. این دیدگاه از علم پزشکی الهام می گیرد. زیرا علم پزشکی معتقد است که بیماری جسمی در اثر بی نظمی در عملکرد یا در خود دستگاه بوجود می آید.
از نظر این دیدگاه اگر رفتار شخص از هنجار منحرف شود به این دلیل خواهد بود که دستگاه روانی او اختلال پیدا کرده است. بنابراین فرض بر این است که در آینده نوعی نقص در دستگاه عصبی کشف خواهد شد و همه اختلالهای فکری و رفتاری براساس آن قابل تنظیم خواهد بود.
دیدگاه روانپزشکی درباره فرد دید تعادل حیاتی دارد. طبق این دید «سلامت روانی عبارت است از نظام متعادلی که خوب کار می کند، اگر تعادل به هم بخورد بیماری روانی ظاهر خواهد شد.
۲- مکتب رفتار گرایی
مکتب رفتار گرایی معتقد است که سلامت روانی به محرکها و محیط وابسته است.
این دیدگاه سعی دارد رفتار را با عبارات عملیاتی تعریف کند. بنابراین رفتار گرایان برای آن که از رفتار دید عینی بدهند بر مشاهده رفتار و تعادل بین آن و محیط تأکید می کنند. بدین ترتیب آنچه را که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. مسلما این رفتار با رفتاری که در برخی از موقعیتها بطور طبیعی اتخاذ و پذیرفته می شود، مطابقت نمی کند. با این همه رفتار آموخته شده ای است. آنان معتقدند که رفتار ناسازگار مثل هر رفتار دیگر بر اثر تقویت آموخته می شود. بنابراین از دید رفتار گرایی سلامت روانی رفتاری است که محیط معینی، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگار باشد.

نظر دهید »
منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه تعیین ویژگیهای روانسنجی مقیاس مراحل آمادگی تغییر رفتار وانگیزه برای درمان در سوءمصرف ...
ارسال شده در 1 آبان 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع
    • از عوامل تاثیر گذار بر آمادگی وانگیزه برای درمان مثل اختلالات روحی وروانی ویا جسمانی نیز بررسی شود.

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • تاثیر خانواده وجامعه ومراکز درمان بر آمادگی وانگیزه درمان جوها بررسی شود.

 

منابع
اراضی،حمید؛عسگری،بهمن(۱۳۹۰).شیوع مصرف موادمخدردربین دانشجویان دخترتربیت بدنی وغیرتربیت بدنی.فصلنامه اعتیادپژوهی. ۵(۱۹)۷۰-۵۷
بازرگان،عباس،سرمد،زهره، حجازی،الهه(۱۳۷۷).روش های تحقیق در علوم رفتاری.تهران. انتشارات اگاه. ص.۱۷۱
بهرامی ، هادی(۱۳۷۷). آزمون های روانی"مبانی نظری و فننون کاربردی"تهران. انتشارات دانشگاه طباطبایی. ص.۳۴
پرویزی فرد(۱۳۸۰).تلویحات درمانی مدل های درمان سوء مصرف مواد. اولین کارگاه راه کارهای پیش گیری از اعتیاد. کرمانشاه.
دنیس هویت،دانکن کرامر(۲۰۰۵). روش های اماری در روان شناسی و سایر علوم رفتاری (ترجمه:دکتر حسن پاشا شریفی و همکاران،۱۳۹۳)انتشارات سخن.
شمس علیزاده نرگس،بوالهری جعفر،شاه محمدی داوود،بررسی همه گیرشناسی اختلالات روانی در مناطق روستائی استان تهران.فصلنامه اندیشه ورفتار،شماره ۲۵و۲۶:صفحات ۲۱تا۹۶٫سال هفتم،(۱۳۸۱)
صرامی حمید، قربانی مجید ، تقوی. منصور(۱۳۹۲).بررسی دو دهه تحقیقات شیوع شناسی مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های ایران. فصلنامه اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد، سال هفتم، شماره بیست و هفتم.
طارمیان،فرهاد(۱۳۸۰). بررسی مقدماتی اثربخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی به منظور پیشگیری ازسوءمصرف موادمخدردردانش آموزان سال اول راهنمایی،دفترپیشگیری ازسوءمصرف موادمخدرآموزش وپرورش
علی مددی،عباس(۱۳۸۴).درس نامه اعتیادوسوءمصرف موادمخدرمطابق با سرفصل ستادانقلاب فرهنگی،تهران:جامعه نگر.
قربانی،مجید.(۱۳۸۱).بررسی زمینه های کاربردمصاحبه انگیزشی در درمان معتادان ایرانی.فصلنامه سوء مصرف موادمخدر.۱(۱)،۱۰-۱٫
منابع لاتین
Abellanas,L.,&MacLellan,A.T.(1993).“stageof change”by drug problem in concurrent opioid,cocaine,and cigarette users.Journal of Psychoactive Drugs,25,307-313
Ali akbar, parvizi fard.(2012).Impact psycho educational Group intervention using C.B.T on Iranin male drug addicts im a rehabilatiom center.Ph.D thesis. UniversityPutra Malasia.
Aliakbar Parvizifard, Haji Jamludin Bin Haji Ahmad, Maznah Binti Baba & Tajularipin Sulaiman)2012). Psychometric Properties of the Iranian Version of the Stages of Change Readiness and Treatment Eagerness Scale. International Journal of Psychological Studies Vol. 4, No. 2; June 2012.
Atkinson & Hilgard’s(2009). Introduction to psychology. 15th EditionSusan Nolen-Hoeksema, Barbara L. Fredrickson, Geoff R. Loftusand Willem A. Wagenaar HE Publisher: Pat Bond. P;539.
Blanchard,K.A.,J.Morgenstern,T.J.Morgan,E.Labouvie and D.A.Bux,(2003).Motivation subtypes and continuous measures of readiness for change:concurrent and predictive validity.psychol.Addictive Behav.,17:56-65.
Bandura,A.(1992).self-efficacy mechanism in psychobiologic functioning.In R.Schwarzer(Ed.),self-efficacy:Thought control of action(pp.355-394).washington,Dc:Hemisphere.
Beckman,L.J.(1980).Anattributional analysis of Alcoholics Anonymous.Journal of studies on Alcohol,41,714-726.
Busby,L.D.,& parker,J.D.(1997,November).Norms and reliability for the stages of change and Tretment Eagerness scale (SOCRATES) obtained from drinkers accepted for inpatient treatment.poster session presented at the annual meeting of the Association for the Advancement of Behavior Therapy,Miami,FL.
Budd,R.,& Rollnick,S.(1996).the structure of the Readiness to change Questionnaire: A test of prochaska & Diclement’ stranstheoretical model. British Journal of Health psychology,1,365-376.
Bradley-Springer, L. (1996). Patient education for behavior change: Help from the transtheoretical and harm reduction models. Journal of the Association of Nurses in AIDS Care, 7(Suppl.), 23–۳۳٫
Borwer,K.j;and et all.(1989).Treament Implication of Chimicl Depandency Models. Journalof Substance Abuse Treatment.Vol.6.pp.147-157.
Beigel, A., & Ghertner, S. (1977). Toward a social model: An assessment of social factors which influence problem drinking and its treatment. In B. Kissin & H. Begleiter (Eds.), The biology of alcoholism. Treatment and rehabilitation of the chronic alcoholic (vol. 5, pp. 197-233). New York: Plenum.
Clancy,J.(1961).procrastination:A defense against sobriety. Quarterly Journal of studies on Alcohol,22,269-276.
Clancy, J. (1964). Motivation conflicts of the alcohol addict. Quarterly Journal of Studies on Alcohol, 25, 511-520.
Crittenden,K.S.,Manfredi,C.,Lacey,L.,warnecke,R.,& parsons,J.(1994).Measuring readinss and motivation to guit smoking among women in public health clinics.Addictive Behaviors,19,497-507.
Carbonari,J.P.,Diclemente,C.C.,& Zweben,A.(1994,November).Areadiness to change scale :Its development,Validation,and usefulness.In C.C.Diclemente(chair),Assessing critical dimensions for alcoholism treatment. Symposium presented at the annual meeting of the Association for Advancement of Behavior Therapy,SanDiego.
Daniele F. (2007) . The psychometric properties of a Franch version of the SOCRATES in different groups of patients presenting differen substance-abusers.2007, Vol. 15, No. 2 , Pages 153-160.
Dean, S. I. (1958). Treatment of the reluctant client. American Psychologist, 13, 627-630.
DiCicco, L., Unterberger, H., & Mack, J. E. (1978). Confronting denial: An alcoholism intervention strategy. Psychiatric Annals, 8, 596-606.
DiClemente, C. C., & Hughes, S. O. (1990). Stages of change profiles in outpatient alcoholism treatment. Journal of Substance Abuse, 2, 217-235.
Diclemente,C.C.,prochaska,J.O.,Fairhurst,S.K.,Velicer,W.F.,Velasquez,M.M.,& Rossi,J.S.(1991).The process treatment in persons with severe mental illness. Journal of Nervous and Mental Disease,183,762-767.
DiClemente CC, Scott CW.(1997). Stages of change: interaction with treatment compliance and in- volvement. In: Onken LS, Blaine JD, Boren JJ, eds. Beyond the Therapeutic Alliance: Keeping the Drug-Dependent Individual in Treatment. Rock- ville, MD: National Institute on Drug Abuse.
Dermen,K.,Koutsky,J.,connors,G.,& Czarnecki,D.(1997,Novmber).SOCRATES scores of alcoholic in patients: Factor structure and relationship to pretreatment character is tics and Treatment compliance.poster presented at the annual meeting of the Association for the Advancement of Behavior Therapy,Miami,FL.
Gavin,D.R.,Sobell,L.C.,&Sobell,M.B.(1998).Evaluation of the Readiness to change Questionnaire with problem drinkers in treatment. Journal of substance Abuse,10,53-58.
Isenhart,C.E.(1994).motivational subtypes in an inpatient sample of substance abusers.Addictive Behaviors,19,463-475.
Isenhart,C.E.(1997).pretreatment readiness for change in male alcohol dependent subjects:predictors of one-year followup status.Journal of studies on Alcohol,58,351-357.
Janis, I. L., & Mann, L. (1977). Decision-making: A psychological analysis of conflict, choice, and commitment. New York: Free Press.
Khantzian, E.J. (1985). The self-medication hypothesis of addictive disorders: Focus on heroin and cocaine dependence. American Journal of Psychiatry, 142, 1259-1264.
Marlatt, G.A. (1985). Cognitive assessment and intervention procedures for relapse prevention. In G.A. Marlatt & J.R. Gordon (Eds.), Relapseprevention (pp. 201-279). New York: Guilfor. Press.
Marlatt,G.A.(2005).Relapse prevention: Maintenance strategies in the treatment of addictive behaviors: the Guilford press.
Mokri,A.(2002).Brief overview of the status of drug abuse in Iran. Arch Iranian Med,5(3),184-190.
Madani, S., & Razzaghi, O. (2004). Investigating change patterns in drug use in Iran. Paper presented at the 1st National Congress on Social Issues, Tehran University, Iran.
Moore, R. C., & Murphy, T. C. (1961). Denial of alcoholism as an obstacle to recovery. Quarterly Journal of Studies on Alcohol, 22, 597-609.

نظر دهید »
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی رابطه بین نوع فرهنگ سازمانی با رضایتمندی مشتریان در ...
ارسال شده در 1 آبان 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

لازم به يادآوري است كه در هر سازماني علاوه بر آنكه يك فرهنگ خاص حاكميت عمومي دارد، خرده فرهنگهاي ديگري نيز مي توانند در سازمان وجود داشته باشند، خصوصاً اگر سازمان بزرگ و گسترده باشد. با اين حال مديران ارشد سازمان تلاش مي كنند كه با بهره گرفتن از شعائر، نمادها، نحوه اعمال مديريت، گزينش افراد و … فرهنگ مورد نظر خود را در سطح سازمان عموميت بخشند.
2-2-3-2- الگوی دنیسون
دنیسون تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی واثر بخشی سازمان انجام داد .وی در مدل خود ویژگیهای فرهنگ سازمانی را اینگونه برشمرد:
1.مشارکت (درگیرشدن درکار) [49]
2.سازگاری(ثبات ویکپارچگی) [50]
3.انطباق پذیری (انعطاف پذیری) [51]
4.مأموریت(رسالت)[52] .
هر يك از اين ويژگيها با سه شاخص اندازه گيري مي شود :
1 – مشاركت : سازمانهاي اثربخش افرادشان را توانمند مي سازند، سازمان را بر محور گروههاي كاري تشكيل مي دهند و قابليت هاي منابع انساني را در همه سطوح توسعه مي دهند . اعضاي سازمان به كارشان متعهد شده و خود را به عنوان پاره اي از پيكره سازمان احساس مي كنند كه در تصميم گيري نقش دارند و اين تصميمات است كه بر كارشان موثر است و كار آنها مستقيماً با اهداف سازمان پيوند دارد. در اين مدل اين ويژگي با سه شاخص اندازه گيري مي شود :
توانمندسازي[53] : افراد اختيار ، ابتكار و توانايي براي اداره كردن كارشان دارند. اين امر نوعي حس مالكيت و مسئوليت در سازمان ايجاد مي كند.
تيم سازي[54] : در سازمان به كار گروهي در جهت اهداف مشترك ، ارزش داده مي شود. به طوري كه كاركنان به مانند مديران احساس مي كنند در محل كار خود پاسخگو هستند. اين سازمانها براي انجام كارها به گروه ها تكيه مي كنند.
توسعه قابليتها[55] : سازمان به منظور تامين نيازها و باقي ماندن در صحنه رقابت به طور مستمر به توسعه مهارتهاي كاركنان مي پردازد.
2 – سازگاري (ثبات و يكپارچگي) : تحقيقات نشان داده است كه سازمان هايي كه اغلب اثربخش هستند با ثبات و يكپارچه بوده و رفتار كاركنان از ارزشهاي بنيادين نشات گرفته است. رهبران و پيروان در رسيدن به توافق مهارت يافته اند (حتي زماني كه ديدگاه متقابل دارند) و فعاليتهاي سازماني به خوبي هماهنگ و پيوسته شده است. سازمانهايي با چنين ويژگيهايي، داراي فرهنگ قوي و متمايزند و به طور كافي بر كاركنان نفوذ دارند. اين ويژگي با سه شاخص بررسي مي شود :
ارزشهاي بنيادين[56] : اعضاي سازمان ارزشهاي مشتركي دارند كه هويت و انتظارات آنها را تشكيل مي دهد .
توافق[57] : اعضاي سازمان قادرند در موضوعات مهم به توافق برسند . اين توافق هم شامل توافق در موارد جزئي و هم توانائي در ايجاد توافق در ساير موارد مي باشد.
هماهنگي و پيوستگي[58] : واحدهاي سازماني با كاركردهاي متفاوت قادرند براي رسيدن به اهداف مشترك به خوبي با يكديگر همكاري كنند. همچنين مرزهاي سازماني نيز با اين شيوه كار از بين نمي رود.
3 – انطباق پذيري : سازمانهايي كه به خوبي يكپارچه هستند به سختي تغيير مي يابند. لذا يكپارچگي دروني و انطباق پذيري بيروني را مي توان مزيت و برتري سازمان به حساب آورد. سازمانهاي منعطف به وسيله مشتريان هدايت مي شوند ، ريسك مي كنند ، از اشتباه خود پند مي گيرند و ظرفيت و تجربه ايجاد تغيير را دارند . آنها به طور مستمر در حال بهبود توانائي سازمان در جهت ارزش قائل شدن براي مشتريان هستند. اين ويژگي با سه شاخص مورد بررسي قرار مي گيرد :
ايجاد تغيير[59] : سازمان قادر است راههايي براي تامين نيازهاي متغير ايجاد كند ، و مي تواند محيط موسسه را بشناسد ، به محركهاي جاري پاسخ دهد و از تغييرات آينده پيشي جويد.
تمركز بر مشتري[60] : سازمان مشتريان را درك مي كند و به آنها پاسخ مي دهد و پيشاپيش درصدد تامين آينده بر مي آيد . در واقع تمركز بر مشتري درجه اي كه سازمانها در جهت رضايتمندي مشتريان هدايت مي شوند را نشان مي دهد.
يادگيري سازماني[61] : ميزان علائم محيطي را كه سازمانها دريافت مي كنند ، ترجمه و تفسير مي كند و فرصتهايي را براي تشويق خلاقيت و توسعه توانائي ها ايجاد مي كند.
4 – ماموريت : شايد بتوان گفت مهمترين ويژگي فرهنگ سازماني رسالت و ماموريت آن است. سازمانهايي كه نمي دانند كجا هستند و وضعيت موجودشان چيست معمولاً به بيراهـه مي روند. سازمانهاي موفق درك روشني از اهداف و جهت خود دارند ، به طوري كه اهداف سازماني و اهداف استراتژيك را تعريف كرده و چشم انداز سازمان را ترسيم مي كنند.
پردردسرترين سازمانها ، سازمانهايي هستند كه مجبورند ماموريتشان را تغيير دهند. وقتي يك سازمان مجبور است رسالت خود را تغيير دهد تغييرات در استراتژي ، ساختار، فرهنگ و رفتار الزامي است. در اين وضعيت رهبر قوي چشم انداز سازمان را مشخص مي كند و فرهنگي را خلق مي كند كه اين چشم انداز را پشتيباني كند.
گرايش و جهتگيري استراتژيك[62] : گرايشهاي استراتژيك جهت اهداف سازماني را نشان مي دهد و هر شخص مي تواند خودش را در آن بخش(صنعت) مشاركت دهد.
اهداف و مقاصد[63] : اهداف با استراتژي و چشم انداز سازمان پيوند مي يابد و سمت و سوي كار افراد را مشخص مي كنند.
چشم انداز[64] : سازمان يك ديدگاه مشترك از وضعيت آينده دارد كه ارزشهاي بنيادي را مشخص مي كند ، انديشه و نيروي انساني را با خود همراه ساخته و به آن جهت مي بخشد.
ويژگي ها و شاخص هاي مدل فرهنگ سازماني دنيسون در قالب نمودار دابره اي ، شكل (2-8) ارائه شده است (دنيسون، 2000، ص357-354).
تمركز خارجي
تمركز داخلي
منعطف
ثبات
شکل (2-8) مدل فرهنگ سازمانی دنیسون
دراین مدل چهار ربع دایره ، ارائه کننده چهار ویژگی فرهنگی می باشد. هرربع شامل سه شاخص عملکرد مدیریتی می باشد که با یک ویژگی ارتباط دارند.این ویژگی ها وشاخص ها در امتداد دو محور عمودی تمرکز داخلی را در برابر تمرکز خارجی نشان می دهد.بر اساس محور افقی می توان بین تمرکز خارجی (نیمه بالایی نمودار) و تمرکز داخلی (نیمه پایین) تمایز قائل شد. ویژگی های مشارکت وسازگاری به پویایی داخلی سازمان مرتبط بوده و به رفتار متقابل سازمان ومحیط خارجی ارتباط ندارند. انطباق پذیری و ماموریت سازمان ، برخلاف ویژگی های قبل ، درخصوص محیط خارجی سازمان متمرکز می شوند. محور عمودی تمایز سازمان منعطف(نیمه چپ) با سازمان با ثبات (نیمه راست) را مشخص می سازد. ویژگی های مشارکت و انطباق پذیری بر قابليت سازمان درانعطاف پذیری وتغییر تأکید دارند. در مقابل، ویژگی های سازگاری و ماموریت بر قابلیت سازمان برای ثبات و جهتگیری تأکید دارند. سیستم هایی که جهتگیری به سمت انطباق پذیری ومشارکت دازند تنوع بیشتر ، ورودی ها وراه حل های بیشتری را درخصوص موقعیت های پیش رو ارائه می کنند، در مقابل سیستم هایی با جهت گیری به سمت سطوح بالای سازگاری (ثبات و پایداری) و توجه زیاد نسبت به مأموریت سازمان تمایل به کاهش تنوع و تأکید بر کنترل و ثبات دارند(دنیسون ونیل،2000).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
باتوجه به مدل دنیسون ،سازمانها با قوت در دو مورد از ویژگی های سازمانی اغلب جهتگیری خاصی نشان می دهند که عبارت است از :

 

    • تمرکز خارجی(انطباق پذیری + مأموریت)[65] :

 

ویژگی های سازمانهایی که تمرکز خارجی قوی دارند ، تأکید بر انطباق پذیری وتغییر برای پاسخ به محیط خارجی می باشد.این سازمانها توجه مداوم وهمیشگی نسبت به بازار دارند. این تمرکز خارجی قوی نوعاً بر روی در آمد ،رشد فروش وسهم بازار اثر دارد.

 

    • تمرکز داخلی(مشارکت + سازگاری)[66] :

 

ویژگی سازمانهایی که تمرکز داخلی قوی دارند تأکید بر پویایی در یکپارچگی داخلی سیستم ها، ساختارها وفرآیندها می باشد. چنین سازمانی برای کارکنان خود ارزش قائل است و همچنین در مورد کیفیت محصولات یا خدمات خود نیز اهمیت قائل است. تمرکز داخلی قوی در این سازمانها با سطوح بالای کیفیت ، کاهش عیب ونقص، ویژگی سازمانهایی که تمرکز داخلی قوی دارند تأکید بر پویایی در یکپارچگی داخلی سیستم ها،ساختارها وفرآیندها می باشد. چنین سازمانی برای کارکنان خود ارزش قائل است وهمچنین در مورد کیفیت محصولات یا خدمات خود نیز اهمیت قائل است. تمرکز داخلی قوی دراین سازمانها با سطوح بالای کیفیت، کاهش عیب ونقص، دوباره کاری ، استفاده بهتر از منابع وافزایش رضایتمندی کارکنان ارتباط مستقیم دارد.

 

    • انعطاف پذیری (انطباق پذیری + مشارکت)[67] :

 

یک سازمان منعطف ، توانایی (قابلیت )تغییر در پاسخ به محیط دارد. توجه و تمرکز آن بر بازار ومردم است. سازمان منعطف نوعاً با سطوح بالایی از تولید و نوآوری در خدمات ، خلاقیت و پاسخ سریع به تغییر نیازهای مشتریان وکارکنان در ارتباط است.

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه درباره مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک و بازی‌درمانی کودک محور در علائم ...
ارسال شده در 1 آبان 1400 توسط فاطمه کرمانی در بدون موضوع

اگزما، نفس تنگی.
فربهی، روان بی‌اشتهایی محدود و جز آن.
در واقع مولفانی که مفهوم معادل افسردگی را به کار می‌بندند، همه رفتارهای مرضی کودک را به نوعی با افسردگی مرتبط می‌سازند و افسردگی (به خصوص در موقعیت‌های از دست دادن موضوع عشق) را ناشی از یک حادثه ضربه آمیز پیشین می‌دانند. اما تحقیقات اخیر علیه این گسترش نامعقول برخاسته‌اند و بر لزوم ایجاد تمایز بین از دست دادن موضوع محبت، حالت رنج ناشی از آن و واکنش افسرده‌وار تاکید کرده‌اند (دادستان،۱۳۹۰).
۲-۳. موضع‌گیری نظری درخصوص خودکارآمدی والدینی
اصطلاح خودکارآمدی برای اولین بار توسط بندورا[۶۸] شناسایی و گسترش یافت. او خودکارآمدی را به عنوان باور فرد در مورد توانایی های خود در انجام موفقیت آمیز تکلیفی که به او واگذار شده، تعریف می کند. بر این اساس افرادی که خودکارآمدی بالاتری دارند، معتقدند که می توانند به طور موثر با رویداد ها و شرایطی که مواجه می شوند برخورد کنند و برعکس افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، باور ندارند که بتوانند تغییراتی در خود و محیط اطرافشان ایجاد کنند (کولمن و کاراکر،۲۰۰۸).
پایان نامه
بندورا (۱۹۹۴) معتقد بود که رابطه ای دوجانبه بین خودکارآمدی و عملکرد در فرد وجود دارد. از نظر او خودکارآمدی بر جریان عملی که افراد برای دنبال کردن انتخاب می کنند، مقدار تلاشی که به خرج می دهند، مدت زمانی که در صورت رو به رو شدن با موانع و تجربیات استقامت می کنند، تاثیر دارد. بنابراین افراد خودکارآمد برای رسیدن به موفقیت تمایل دارند تا در یک تکلیف معین پافشاری کنند در حالی که افراد ناخودکارآمد به طور ناپخته ای دست از تلاش می کشند (فیست[۶۹] و فیست،۱۳۸۸).
سؤالاتی که در مورد باورهای خودکارآمدی مطرح است، در باره «توانستن» می‌باشد. آیا می‌توانم خوب بنویسم؟ آیا می‌توانم رانندگی کنم؟ آیا می‌توانم این مشکل را حل کنم؟ یا سؤالاتی که درباره خودپنداشت مطرح است در باره «بودن»[۷۰] است: من کیستم؟ آیا خودم را دوست دارم؟ در مورد خودم به عنوان نویسنده چه احساسی دارم؟ (پاجاریس، ۲۰۰۲). شدت اطمینان فرد به خودکارآمدی اش را معین می‌کند که به آزمایش حتی کنار آمدن با موقعیت‌های مشکل خواهد پرداخت یا نه (بندورا، ۱۳۸۳).
در چهارچوب نظریه خودکارآمدی بندورا (۲۰۰۶)، چنین عنوان می‌شود که افراد دارای باورهای قوی، بر توانایی‌های خود نسبت به افرادی که به توانایی‌های خود تردید دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری نشان می‌دهند و در نتیجه عملکرد آن‌ها در انجام تکالیف بهتر است (بندورا، ۲۰۰۶). خودکارآمدی بر یادگیری و پیشرفت اثر می‌گذارد (شانک، ۱۹۸۴؛ تریشا[۷۱]،۱۹۸۶؛ نقل از مژدهی، ۱۳۸۱). خودکارآمدی بر انتخاب فعالیت‌ها، تلاش صرف شده، استقامت و پایداری در انجام تکالیف و دستاوردهای تکلیف تأثیر می‌گذارد. طبق گفته رایدینگ (۱۹۹۱)، افراد با توجه به تکالیف شناختی، یا از سبک خود سود می‌برند و یا ضرر می‌بینند؛ دشواری برخی از تکالیف به دلیل عدم همتایی[۷۲] بین تکلیف و سبک‌شان است. این نکته مهمی است تا افراد خود را از احساس عدم کفایت و کارآمدی در موقعیت‌های مختلف یادگیری آزاد سازند (رایندینگ،۱۳۸۴).
قضاوت‌های مربوط به خودکارآمدی، به دلیل نقش مهمی که در رشد انگیزش درونی دارد، از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. انگیزش درونی وقتی رشد می‌کند که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد می‌شود و هم در صورت دستیابی به نتیجه فرد به خودسنجی مثبتی دست پیدا می‌کند. این علاقه درونی موجب تلاش‌های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش‌های محیطی می‌شود (کدیور،۱۳۸۶).
خودکارآمدی مفهومی اختصاصی است و برای رفتار های مختلف در زمینه ها و موقعیت های گوناگون متفاوت می باشد (هاستینگز و برون،۲۰۰۲). بنابراین افراد می توانند در یک موقعیت خودکارآمدی زیاد و در یک موقعیت دیگر خودکارآمدی کمی داشته باشند. یکی از حیطه هایی که نظریه پردازان نقش خودکارآمدی را در آن بررسی کرده اند، حیطه والدگری است.
۲-۳-۱. تعریف خودکارآمدی والدینی
خودکارآمدی والدینی یک ساختار شناختی مهم در ارتباط با عملکرد والدین است. خودکارآمدی والدینی به ارزیابی والدین نسبت به توانایی خود در ایفای موفقیت آمیز نقش والدگری اطلاق می شود. بنابراین افرادی که به توانایی‌ها و مهارت های خود در نقش والدگری اعتماد داشته باشند، خودکارآمدی بالاتری را احساس می کنند (جونز[۷۳] و پرینز[۷۴]،۲۰۰۵).
خودکارآمدی والدینی تاثیر به سزایی بر نحوه تعاملات والد- کودک و کیفیت والدگری دارد. بر این اساس والدینی که خودکارآمدی بالاتری دارند، گرایش بیش تری به استفاده از روش های مثبت والدگری مثل پاسخ گو بودن، حساس بودن، گرمی، تحریک کنندگی، استفاده از سبک های کارآمد سازگاری و مراقبت بدون تنبیه دارند. برعکس والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند، گرایش به استفاده از شیو های خشن، تهدیدآمیز، پرخاشگرانه و استفاده از سبک های ناکارآمد سازگاری دارند (سندرس[۷۵] و وولی[۷۶]،۲۰۰۵؛ کولمن و کاراکر،۲۰۰۳).
۲-۳-۲. نقش خودکارآمدی والدینی
مطالعات مختلف نشان می دهد که خودکارآمدی والدینی کاربرد و نقش های متفاوتی دارد. جونز و پرینز (۲۰۰۵) چهار نقش متفاوت را برای این مفهوم در نظر گرفته اند: خودکارآمدی والدینی به عنوان پیش بین[۷۷]، واسطه[۷۸]، نتیجه[۷۹] و متغیر تبادلی[۸۰].
خودکارآمدی والدینی به عنوان یک متغیر پیش بین بر شیوه های والدگری تاثیر به سزایی دارد. والدینی که خودکارآمدی بالاتری دارند، احتمالا در به کار گرفتن مهارت های موثر والدگری از خود کفایت بیش تری نشان می دهند. بر عکس والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند، احتمالا در مواجهه با شرایط دشوار کمتر از روش های موثر والدگری استفاده می کنند (جونز و پرینز،۲۰۰۵).
خودکارآمدی والدینی به عنوان واسطه عمدتا در ارتباط بین متغیر های بوم شناختی و صلاحیت والدگری دخیل است. به عنوان مثال کولمن و کاراکر(۲۰۰۸) نشان دادند که خودکارآمدی والدینی میانجی بین خصوصیات والدین، خصوصیات کودک و عوامل محیطی با کیفیت والدگری، است.
خودکارآمدی والدینی به عنوان نتیجه به اشکال متفاوتی به کار گرفته شده است. به عنوان مثال بافت اکولوژیکی و ماهیت مشکلات کودک می تواند تاثیر به سزایی بر میزان خودکارآمدی والدینی بگذارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که وضعیت نامساعد اقتصادی- اجتماعی و مشکلات شدید کودک خودکارآمدی والدینی را تضعیف می کند (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
در نهایت خودکارآمدی والدینی ممکن است به عنوان یک متغیر تبادلی عمل کند. به عنوان مثال والدین با سطوح بالای خودکارآمدی ممکن است موفقیت بیش تری در والدگری از خود نشان دهند که این خود منجر به نتایج بهتر در کودک و در نهایت باعث افزایش خودکارآمدی والدینی در یک حلقه بازخوردی می شود. به همین ترتیب والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند ممکن است در والدگری دچار نزاع و درگیری شوند و نتایج نامطلوبی را در کودک تجربه کنند که منجر به کاهش بییش تری در خودکارآمدی والدینی شان می شود (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
۲-۳-۳. عوامل موثر بر خودکارآمدی والدینی
مطالعات مختلف نشان می دهد که خودکارآمدی والدینی تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. کولمن و کاراکر (۲۰۰۸) این عوامل را در سه دسته وضعیت اجتماعی- اقتصادی، خصوصیات والدین و خصوصیات کودک طبقه بندی کرده اند:
۲-۳-۳-۱. وضعیت اجتماعی- اقتصادی
شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد. جونز و پرینز (۲۰۰۵) نشان دادند مشکلات اقتصادی، ادراک والدین را از خودکارآمدی پایین آورده و کفایت والدگری را کاهش می دهد. در پژوهشی دیگر همبستگی قوی بین شرایط خوب اقتصادی و سطوح بالای خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دبستانی نشان داده شد (کولمن و کاراکر،۲۰۰۰). البته برخی مطالعات نتایجی متضاد با این یافته ها را نشان دادند. به عنوان مثال پیرس[۸۱] (۲۰۰۲؛ به نقل از ابارشی، ۱۳۸۸) نشان داد مادرانی که از خانواده هایی با سطح درآمد پایین هستند و تحصیلات کمی دارند، اغلب اوقات خودکارآمدی والدینی بالاتری را گزارش می کنند. این یافته حتی زمانی که مادران با موقعیت های دشوارتر مواجه می شدند، بیش تر مشاهده شد.
علاوه بر این حمایت های اجتماعی و ساختار خانواده بر خودکارآمدی والدینی موثر است. پژوهش های مختلف نشان می دهند که عملکرد بالای خانواده، رضایت زناشویی، حمایت عاطفی همسران و روابط اجتماعی بالا و نزدیک تاثیرات به سزایی بر افزایش خودکارآمدی والدین دارد (سویگنی[۸۲] و لوتزنهایزر[۸۳]، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳-۲. خصوصیات والدین
تجارب والدین در زمینه مراقبت از کودک، میزان تحصیلات و سلامت روان والدین از مهمترین ویژگی هایی است که بر خودکارآمدی والدینی تاثیر می گذارد. کولمن و کاراکر (۲۰۰۰) نشان دادند والدینی که تجارب قبلی بیش‌تری در زمینه مراقبت از کودک داشتند، خودکارآمدی بالاتری را در مقایسه با والدین دیگر گزارش دادند. علاوه بر این آن‌ها نشان دادند که تحصیلات بالای مادران با سطوح بالای خودکارآمدی همبستگی مثبتی دارد. آن ها معتقد بودند که مادران تحصیل کرده به احتمال بیشتری در پی کسب اطلاعات در خصوص رشد کودک و مهارت های موثر والدگری هستند. این امر موجب بهبود تعاملات والد- کودک و افزایش خودکارآمدی والدینی در آن ها گردید.
پژوهش های مختلف نشان می دهد که سن ارتباط معناداری با خودکارآمدی والدینی دارد. کنراد[۸۴]، گراس[۸۵]، فاگ[۸۶] و راچالاپ[۸۷] (۱۹۹۲) نشان دادند که مادران مسن تر در مقایسه با مادران جوان، اعتماد به نفس بیش تری را در تکالیف و موقعیت های والدگری دارند. در واقع سن بالا راهبرد های موثری را در والدین ایجاد می کند و انتظارات واقع بینانه تری را بو جود می آورد.
سلامت روان والدین نیز تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی دارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که سطوح پایین خودکارآمدی والدینی با سطوح بالای استرس و افسردگی در مادران ارتباط معناداری دارد (گراس و توکر[۸۸]، ۱۹۹۴؛ فاکس[۸۹] و گلفند، ۱۹۹۴). باوجود اینکه مطالعات کمی درباره ارتباط سلامت روان پدران با خودکارآمدی شده است، برخی یافته ها نشان می دهد که سطوح بالای استرس موجب کاهش خودکارآمدی والدینی در پدران می شود (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳-۳. خصوصیات کودک
شواهد مختلف نشان می دهد که خلق و خوی، سن، جنس و مشکلات رفتاری کودک تاثیر به سزایی بر احساس خودکارآمدی والدین می گذارد. تتی و گلفند (۱۹۹۹) گزارش کردند که احساس مادر از کفایت و خودکارآمد بودن با داشتن نوزادی که قابل پیش بینی و مدیریت بوده، به طور موثری نیاز های خود را ابراز می کند و به آسانی آرام می شود، افزایش می یابد. بالعکس میزان خودکارآمدی مادران در مواجهه با کودکانی که خلق و خوی دشوار تری داشتند، کاهش می یابد. یافته های کمی درباره ارتباط بین خودکارآمدی پدران و خلق و خوی کودک وجود دارد (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹). لیو[۹۰]، اسکراملا[۹۱] و فیگات[۹۲] (۲۰۰۱) نشان دادند که پدران نوزادان دشوار لذت کم تری در والدگری احساس می کنند. اما در پژوهش دیگری، رابطه معناداری بین خلق و خوی کودک با خودکارآمدی والدینی در پدران مشاهده نشد (لیرکز[۹۳] و برنی[۹۴]، ۲۰۰۷).
جنسیت کودک نیز بر خودکارآمدی موثر است. لیرکز و برنی (۲۰۰۷)، در مطالعه خودکارآمدی والدین نوزادان به این نتیجه رسیدند که پدرانی که فرزند پسر دارند، خودکارآمدی بالاتری در مقایسه با پدرانی که فرزند دختر دارند گزارش می کنند. در مطالعه ای دیگر، تاثیر تعامل خلق و خوی کودک و جنسیت بر افزایش میزان درگیری والدین به ویژه در پدران نشان داده شد. بنابراین جنسیت نقش موثری بر خودکارآمدی پدران دارد (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹).
خودکارآمدی والدینی ممکن است طی مراحل رشد کودک تغییر کند. برخی مطالعات تغییرات خودکارآمدی والدینی را طی زمان بررسی کرده اند. به عنوان مثال مطالعه طولی بویوین[۹۵] و همکاران (۲۰۰۲، به نقل از ابارشی،۱۳۸۷) تغییرات خودکارآمدی مادران را طی رشد کودک نشان دادند. بر طبق گزارش این محققان سطح خودکارآمدی مادران هنگامی که کودکشان ۵ ماهه بود بسیار بالا گزارش شده بود. این میزان خودکارآمدی به تدریج بین ۵ تا ۱۷ ماهگی کاهش پیدا کرد و دوباره از ۱۷ تا ۲۹ ماهگی افزایش یافت. البته برخی از مطالعات نشان دادند که خودکارآمدی والدینی در طول زمان ثابت است. به عنوان مثال اسنیوایند[۹۶] (۱۹۹۵، به نقل از ابارشی،۱۳۸۷) دریافت که خودکارآمدی والدینی از سه تا ۹ ماهگی پس از تولد تغییرات بسیار کمی دارد.
مشکلات رفتاری و رشدی کودک ارتباط معناداری با خودکارآمدی والدینی دارد. (راجرز و متوز،۲۰۰۴؛ کلارک، ۲۰۰۷؛ کولمن و کاراکر،۲۰۰۰). مطالعات مختلف نشان می دهد که مشکلات شدید کودک (اختلال بیش فعالی- کمبود توجه[۹۷]، اختلال نافرمانی مقابله ای[۹۸] شدید، اختلال اتیسم و رفتار های بزهکارانه) خودکارآمدی والدینی را تضعیف می کند (جونز و پرینز، ۲۰۰۵). به عنوان مثال، ماش و جانستون (۱۹۸۳) نشان دادند که مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه در مقایسه با مادران کودکان عادی خودکارآمدی کم تری را گزارش کردند.
رابطه بین مشکلات رفتاری کودک و خودکارآمدی والدینی دوجانبه است. مشکلات رفتاری کودک ممکن است موجب کاهش خودکارآمدی والدینی شود. سطوح پایین تر خودکارآمدی نیز باعث می شود که والدین کمتر از روش های موثر والدگری استفاده کنند که این خود موجب افزایش مشکلات رفتاری در کودک می شود (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
مشکلات رشدی و رفتاری کودکان چالش های فراوانی را برای والدین به وجود می آورد. بنابراین اختلالات روانی دوره کودکی می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد (کروسما، ۲۰۰۷). اختلالات روانی کودکان به دلیل برخورداری از طیف متنوعی از ناهنجاری های زبانی، ارتباطی، رفتاری، اجتماعی، می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد (کروسما، ۲۰۰۷). والدین این کودکان به علت رفتار های مخرب کودکشان، مشکلات فراوانی در مهارت های والدگری تجربه می کنند. آن ها ممکن است به این نتیجه برسند که توانایی و صلاحیت لازم برای مدیریت رفتار های کودک خود را ندارند. (کولمن و کاراکر،۲۰۰۰).
پژوهش های اندکی در زمینه تاثیر اختلالات روانی کودکان بر خودکارآمدی والدینی انجام شده است. با وجود این یافته‌های پژوهشی نشان می دهند که والدین کودکان مبتلا به این اختلالات، خودکارآمدی پایین تری را گزارش می کنند (هاسل[۹۹]، روز[۱۰۰] و مک دونالد[۱۰۱]، ۲۰۰۵). از نظرکاتلر و کازلوف (۱۹۸۷؛ به نقل از کروسما، ۲۰۰۷) واکنش طبیعی والدین به تشخیص اختلال روانی در کودکشان، تردید درباره صلاحیت و خودکارآمدی والدینی است. دیمایرز[۱۰۲] (۱۹۷۷، به نقل از کروسما،۲۰۰۷) در بررسی صلاحیت مادران کودکان مبتلا به طیف اتیسم نشان داد که ۳۳ درصد از این مادران به توانایی و صلاحیت خود در نقش والدگری اعتماد نداشتند. توبینگ (۲۰۰۴) نیز در بررسی صلاحیت مادران کودکان مبتلا به بیماری روانی شدید به این نتیجه رسید که این مادران در مقایسه با مادران کودکان عادی رضایت و خودکارآمدی کم تری را در نقش والدگری نشان می دهند.
در یک پژوهش دیگر رودیگو و همکاران (۱۹۹۰) سطوح خودکارآمدی والدینی ۲۰ مادر کودک مبتلا به اتیسم، ۲۰ مادر کودک مبتلا به سندرم داون و ۲۰ مادر کودک عادی را مقایسه کردند. نتایج آن ها نشان داد که سطح خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به اتیسم پایین تر از سطح خودکارآمدی سایر مادران گزارش شده است. علاوه بر این، مادران کودکان مبتلا به اتیسم در مقایسه با سایر مادران دانش کمتری در زمینه والدگری داشتند و ارزش کم تری برای نقش والدگری قائل بودند.
کلارک (۲۰۰۷) نیز خودکارآمدی والدین کودکان مبتلا به اختلالات رشدی را با خودکارآمدی والدین کودکان عادی و کودکانی که مشکلات خاص داشتند (مثل اختلال بیش فعالی- کمبود توجه و اضطراب)، مقایسه کرد. نتایج این مطالعه نشان داد که والدین کودکان مبتلا به اختلالات رشدی خودکارآمدی کمتری را نسبت به دو گروه دیگر تجربه می کنند.
کانداری و کشان (۲۰۱۰) خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون و ناتوانایی های رشدی- ذهنی را بررسی کردند. آن ها گزارش دادند که همه این مادران درباره توانایی خود برای کنترل رفتار کودک تردید داشته و خودکارآمدی والدینی کمی را نشان دادند.
برخی مطالعات نیز میزان خودکارآمدی پدران و مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی را مقایسه کرده اند. به عنوان مثال شارپلی[۱۰۳] و بیتسیکا[۱۰۴] (۱۹۹۷) در برسی خودکارامدی ۲۱۹ والد کودک مبتلا به اختلالات روانی نشان دادند که مادران نسبت به پدران خودکارآمدی بالاتری را گزارش می کنند. این تفاوت خودکارامدی پدران و مادران به علت نقش بیش تر مادران در برآوردن نیاز ها و خواسته های روزانه کودکان است. چرا که مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی مسئولیت بیش‌تری را در زمینه مراقبت از کودک بر عهده دارند، بنابراین ممکن است احساس کنند که در این زمینه توانا تر از پدران هستند.
۲-۴. موضع‌گیری نظری درخصوص درمان مبتنی بر تعامل والد -کودک
شیوه های تعامل والد - کودک، در گذر سده ها دگرگون شده است. در سه دهه اول میلادی قرن گذشته، یعنی بین سال های ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ روش‌های تعامل والد - کودک تا حدود زیادی خشک و خشن بودند. متخصصان تعلیم و تربیت کودکان را به عنوان یک شیء فرض می‌کردند که می‌توان آن ها را به صورت نظام مندی شکل داد و شرطی کرد و به احساسات و احتیاجات طفل یا والدین و تغییرات اجتماعی و استعدادهای ژنتیکی و یا ویژگی های موقتی کودکان چندان توجهی نمی‌شد. در آن زمان به والدین توصیه می شد که با بغل کردن کودک به هنگام گریه کردن او را لوس نکنند، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند (اعم از اینکه گرسنه باشد یا نباشند) و آداب توالت رفتن را در همان سال اول زندگی به او آموزش دهند. این روش کاملا خشک تا حدودی تحت نفوذ مکتب رفتارگرایی بود و هدف والدین این بود که عادت های پسندیده را شکل دهند و از بروز عادات ناپسند جلوگیری کرده یا آن ها را سرکوب کنند (اتکینسون و همکاران،،۱۳۸۹).
در دهه ۱۹۴۰ روند شیوه های تعامل والد - کودک در جهت سهل گیری و انعطاف بیشتر دگرگون شد. در این دهه نظریه تعامل والد - کودک، زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی در کودک و تاثیر محرومیت های سنین پایین بر رفتار های بعدی کودک تاکید داشت. در ۱۹۴۰ علاوه بر نفوذ مکتب روانکاوی فروید، شیوه های تعامل بر اساس نظریه های بنیامین اسپاک نیز استوار بود. وی معتقد بود والدین باید از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری داشت استفاده کنند. این نگرش های آزادگرانه در مورد کودک در سال های ۱۹۴۰ پدیدار شد و با تاثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیوئی و نوشته های روان شناسان بشر دوستی چون مزلو و کارل راجرز نیروی محرکه بیشتری پیدا کرد (هترینگتون،۱۳۸۷).
در اواسط دهه ۱۹۶۰ بر نقشی که علاقه پدر و مادر در محیط کودک ایفا می کنند تاکید زیادی شده است. به نظر می رسد در حال حاضر شاهد نوسانی در جهت عکس هستیم. چنین به نظر می رسد که امروزه والدین احساس می کنند که سهل گیری پاسخ گوی مشکل آنان نیست. اکنون متخصصان به والدین توصیه می کنند که در تعامل با کودکشان کمی سخت گیرتر ولی فعال تر باشند. برخی از ویژگی های تعامل والد - کودک فعلی عبارتند از کنترل در حد اعتدال، انضباط محکم و حتی توسل به تنبیه در صورت لزوم. در عین حال والدین باید حدودی را برای کودکان تعیین کنند و در مواردی که فرزند قادر به قضاوت منطقی نیست، قدرت تصمیم گیری داشته باشند. در عین حال آن ها باید نظرات کودک را بشنوند و خود را با آن ها تطبیق دهند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۴-۱. ماهیت و نقش تعامل والد - کودک
در سال های اخیر پژوهش های زیادی درباره عوامل خانوادگی موثر در رفتار و طرز فکر کودک صورت گرفته است. این پژوهش ها نشان می دهد در بین عوامل مختلفی که در پرورش شخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرند، نحوه ی ارتباط والدین و کودک از اساسی ترین عوامل محسوب می شود (کاپلان و همکاران،۲۰۰۹).
.کودکان در سنین پایین تر به گونه ای پرورش می یابند که هرچه والدین احساس و درک می کنند و یا قلب آن ها به آن ها گواهی می دهد، جمع آوری و در لایه های زیرین شخصیت خود ذخیره می نمایند واساسا سازگاری و درک آن ها از جهان پیرامون، وابسته به نوع سازگاری و درک والدین است (انتن و گولان،۲۰۰۹).
چگونگی رابطه کودک با اعضای خانواده و بخصوص مادر در سال های اولیه زندگی از اساسی ترین عوامل رشد شخصیت به حساب می آید و اگر اختلالی در این رابطه عاطفی بوجود آید، امنیت عاطفی کودک مختل می‌گردد و در رفتار کودک اثر می گذارد (میلانی فر، ۱۳۹۱). یکی از اساسی ترین روش های ارتقای سطح بهداشت روان در جامعه آموزش نحوه برقراری ارتباط صحیح و یادگیری ایجاد ارتباط موثر و درست بین افراد یک خانواده است، چرا که تماس بین مادر و فرزند را می توان شروع اولین و مهم ترین روزنه های ارتباطی بین دو انسان به شمار آورد، زیرا پیش از تولد و دوران زندگی جنینی، تشکیل اولین پیوندهای ارتباطی بین مادر و کودک آغاز می شود و پس از تولد تداوم می یابد (جان‌یزرگی و همکاران،۱۳۸۷).
۲-۴-۲. نظریه‌های مختلف پیرامون تعامل والد – کودک
اندیشمندان مختلف با توجه به مکتب نظری خود هریک نظریاتی را پیرامون تاثیرات رابطه والدین با فرزندان بر رشد روانی اجتماعی و کیفیت زندگی روان شناختی کودک در بزرگسالی ارائه کرده اند. در ادامه برخی از مهم ترین این نظریه ها مورد بحث قرار می گیرد.
۲-۴-۲-۱. نظریه اریکسون
اریکسون تعامل والد- فرزند را بیشتر از بعد روانی- اجتماعی مطالعه می کند. از نظر او رشد روانی- اجتماعی انسان از همان روز نخست شروع می شود. اریکسون، تولد تا یک سالگی را مرحله اعتماد در مقابل عدم اعتماد نام می نهد. اگر کودک به محیط به خصوص مادر اعتماد کند، محیطی اساسا ایمن و رضایت آمیز برای او شکل می گیرد. در این محیط مادر پاسخ گویی مطمئن و امن برای نیازهای کودک است و به او کمک می کند تا به دنیا و زندگی اعتماد داشته باشد. امید، مایه و انگیزه اصلی زندگی در این مرحله شکل می گیرد. در مرحله بعدی تحول روانی_اجتماعی، تعامل کودک با مادر و حتی با پدر بیشتر می شود (فیست و فیست،۱۳۸۸).
در سه مرحله ابتدایی از مراحل هشت گانه اریکسون[۱۰۵]، هیجانات جزئی از مراحل هستند، مانند مرحله دوم که خودکفایی در مقابل هیجان شرم و تردید و در مرحله سوم که ابتکار در مقابل هیجان گناه قرار می گیرند. هیجانات پیامدی از مرحله رشدی می باشد مانند مرحله اول که اعتماد اساسی در مقابل بی اعتمادی منجر به هیجان امید یا ناامیدی خواهد شد. اولین بحران روانی بزرگ کودک در زندگی هنگامی پدیدار می شود که رفتار مادر غیرقابل اعتماد، ناکامی و طردکننده باشد. چنین رفتاری در کودک موجب ایجاد ترس، سوءظن و اضطراب نسبت به تمام دنیا و به خصوص نسبت به انسان ها می شود. این عوامل در مراحل بعدی رشد شخصیت تاثیر سویی بر جای می گذارند (احدی و بنی جمالی، ۱۳۸۷).
۲-۴-۲-۲. نظریه راجرز
عزت نفس عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی و خویشتن خود. عزت نفس نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجود خود است. طبق نظریه راجرز این احساسات عزت نفس در اثر «نیاز به نظر مثبت» دیگران بوجود می آید. نیاز به نظر مثبت دیگران در قالب بازخورد ها، برخوردهای گرم و محبت آمیز، احترام صمیمت، پذیرش و مهربانی از طرف دیگران در محیط و به خصوص اولیای کودک دریافت می شود (کمپل،۲۰۰۶).
راجرز معتقد است که کودک از همان اول زندگی به محبت و مهربانی نیاز دارد و اگر اولیای طفل، محبت بدون قید و شرطی به او بکنند، بعد ها از چنان عزت نفسی برخوردار می شود که لزومی به طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند. لیکن اگر اولیای کودک به طور مشروط به او مهر و محبت کنند یا درباره او نظر مثبت بدهند، کودکتجربه هایی را که با خودپنداره او هماهنگ نباشد، طرد و انکار می کند. به نظر راجرز اصل و ریشه خودپنداره و علت تلاش در جهت حفظ ثبات و هماهنگی آن، کوشش طفل برای کسب و حفظ محبت است (احدی،۱۳۸۷).

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 73
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مجله علمی: آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

 انتخاب قلاده مناسب سگ
 بازیهای مفرح برای گربه
 فروش کتاب الکترونیکی پرسود
 عشق جوانی و آینده
 بهینه‌سازی قیف فروش
 خصوصیات سگ شارپی
 تولید مثل گربه خانگی
 روشن نگه داشتن عشق در رابطه
 جلوگیری از ادرار سگ در خانه
 بیماریهای شایع گربه‌ها
 کسب درآمد از ساخت آهنگ هوش مصنوعی
 درآمد از انیمیشن‌سازی هوش مصنوعی
 ساخت ویدئو متحرک با Lumen
 شیر مناسب بچه گربه
 علل ریزش موی سگ
 کسب درآمد از فروش آموزش آنلاین
 تغذیه مناسب سگ پیت بول
 اشتباهات ممنوعه سئو
 خطرات کتاب‌سازی هوش مصنوعی
 آسیب‌پذیری در روابط عاطفی
 معرفی سگ بیچون فریز
 آموزش مهارت‌های نرم‌افزاری درآمدزا
 حقوقی خیانت زنان
 بهینه‌سازی URL محصولات
 علائم عشق واقعی مردان
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

آخرین مطالب

  • پژوهش های پیشین درباره مقایسه حروف ربط و اضافه فارسی با عربی (بیان اشتراکات و ...
  • اعسار از محکوم‌به دین ناشی از اسناد تجاری با تأکید بر ...
  • استفاده از منابع پایان نامه ها درباره :مقایسه عوامل آموزشی درس تربیت بدنی از دیدگاه مدیران و معلمان تربیت بدنی ...
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره اثرکود نیتروژن و فاضلاب خام وتصفیه شده روی بیوماس و مقدارکربوهیدرات سورگوم شیرین ...
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها در مورد بررسی هیدروژئولوژی منطقه و تهیه نقشه های موضوعی نظیر نقشه های ...
  • اثر ناهمواری سطح و ضخامت لایه های نازک ZnO جانشانی شده با Mn- ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع بررسی اثر عصاره آرتیشو در مسمومیت کبدی حاد ناشی از ...
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره : بررسی و شناخت مهمترین ویژگی ها و مختصات سبکی و محتوایی ...
  • بررسی رابطه بین امکانات رفاهی و افت تحصیلی در بین دانش آموزان شهر ...
  • آثار فساد عقد در فقه امامیه، فقه عامّه و حقوق ایران- فایل ۱۱

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان