بنابراین «اخلاق» جمع «خلق» به معنای یک صفت نفسانی است که در نفس رسوخ داشته و همین هیأت راسخه سبب می شود که افعالی متناسب با آن صفات، بدون احتیاج به تفکر و سنجش از انسان، صادر گردد. برای مثال «خلق سخاوت» یک صفت نفسانی است و کسانی که این خلق را دارند، در موقع بذل و بخشش دچار تردیدنمی شوند و از خود نمی پرسند که آیا ببخشند یا نه؟ برخی دیگر اخلاق را اینگونه تعریف می کنند «اخلاق عبارت است از مجموع آداب و رسوم افراد اجتماعات بشری و قواعد وقوانینی که براحساسات و افعال این افراد و اجتماعات حکمفرماست» (نوغانی و سرداری،۱۳۸۸)
بر این اساس، پرواضح است که «اخلاق» نوعی قراردارد یا یکسویی مقررات خشک و تشریفاتی نبوده، بلکه رفتارهایی مبتنی بر عقیده است. در تمامی رفتارها، تلاشها و حرکت ها می توان نشانی از «اخلاق» را جست.
اخلاق هر فردی تا حدود زیادی بر بنیادهای عقیدتی و بینش و نگرش او استوار است در عمده تعاریفی که از اخلاق شده است، دو مقوله درونی بودن و سروکار داشتن با ارزشها در اخلاق نهفته است. اخلاق بیشتر امری اجتماعی است تا فردی و در واقع بستر مناسب اجتماعی است که شرایط رشد و توسعه اخلاقی خاص یا به عبارتی وابسته و پای بندی به ارزش خاص را فراهم کند. وقتی صفت اسلامی را بر اخلاق می افزاییم، مرزی را برای آن تعیین کرده ایم که محتوای آن با مرزبندی دیگر که حاوی صفت های دیگر است می تواند متفاوت باشد.
دکتر مولانا نیز می گوید: «آنچه مربوط به حدود و ثغور ارتباطات و اخلاقیات است در مرحله این نکته است که حدود و ثغور بررسی و تحقیق امری به نام اخلاق از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند. این امر حرکتی عقلانی تلقی می شود که به وسیله آن تعیین می کنیم یک فرد به عنوان عضوی از جامعه چه کاری را باید به عنوان کار «درست» به طور داوطلبانه انجام دهد.
اخلاق هم مثل همه معیارهای دیگری که در جامعه وجود دارد بر رفتار و آگاهی فرد اثر می گذارد و به درک اجتماعی او خدمت می کند. به این معنی اخلاق را می توان یک مفهوم اجتماعی دانست، انسان نمی تواند بدون اخلاق به صورت فردنمای در روابط اجتماعی جلوه کند.(حبیبی قاینی،۱۳۸۶)
فضیلت اخلاق یک فرایند دقیق و جامع است که فرد را برای درک بهتر ساختار خود و روح خود و اتصال روح خود به خدا قادر می سازد (عبدلله،۲۰۱۲)
اخلاق به وسیله افراد به وجود می آید اما حاصل فعالیت های اخلاقی این افراد در تأثیرات متقابل اجتماعی تغییر شکل می یابد..و یکی از ابزار های اساسی انسان برای شناخت جهان است (صادقی،۱۳۷۱،ص۷۹)
واژه (Ethics) در زبان انگلیسی به معنی اخلاق از واژه لاتینی اتیکا Ethica آن هم از واژه یونانی باستانی (اتیکیا) به معنی «فلسفه اخلاق» گرفته شده است و آن هم از صفت (اتوس) به معنی «عادت، رسم» است. یک شاخهی عمده از فلسفه همین پرداختن به بررسی ارزشها و عادات فردی و یا گروه است. این بررسی همچنین تحلیل و به کارگیری مفاهیمی از قبیل راست و درست وغلط و خطا، خیر و شر و مسئولیت را نیز در بر می گیرد.(حبیبی قاینی،۱۳۸۶،ص۷).
. به طور کلی واژهی اخلاق با استانداردهای مربوط به درست و غلط بودن رفتارهای سروکار دارند.
تعاریف مختلفی از اخلاق به عمل آمده است.« دایره بطور المعارف انگلیسی چمبرز»، اخلاق را «مجموعه ای از معنویات» و «قواعد رفتاری» تلقی می کند .
«وی. جورج[۱]» اخلاقیات را اینگونه تعریف می کند: «تلاش نظام یافته برای دریافت تجربه اخلاقی و معنوی جامعه و افراد، از طریق تعیین مقرراتی که باید برای رفتار انسانی، مورد استفاده قرار گیرد. دنبال کردن ارزشهای درست و صفات مشخصه ای که بهبودی در زندگی را موجب می گردند.
«سالمون» معتقد است که اخلاقیات موضوعی نگرشی است که مواردی همچون: گذاشتن هر فعالیت و هدف در جای خودش، دانستن اینکه چه کاری درست و چه کاری نادرست و دانستن اینکه چه خواسته ای درست و چه تمایلاتی اشتباه می باشد را شامل می شود.
«ولاسکوئز[۲]» اخلاقیات را اینگونه تعریف می کند: فعالیت بررسی استانداردهای معنوی و وجدانی یک فرد یا یک جامعه، و پرسش در خصوص اینکه این استانداردها (استانداردهای منطقی و یا غیرمنطقی) چطور در زندگی ما بکار برده می شوند.
براساس رویکرد مکتب الهام بخش اسلام، علم اخلاق، پاک ساختن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است که از آن به تهذیب اخلاق تعبیر می شود. امام صادق (ع) اخلاق را به دو دسته تقسیم می نمایند: اخلاق واخلاق ذاتی
امام (ع) معتقدند که اولی بر دومی برتری دارد؛ زیرا آن کسی که از روی طینت کاری را انجام دهد، توانی بر غیر آن کار ندارد و آنکس که اراده مند است، با سختی بر فرمانبرداری خدا شکیبایی کند و این شخص برتر است.
۲-۳- قدمت اخلاق
اولین قانون تدوین شده در زمینه اخلاق حرفه ای به سوگندنامه پزشکی بقراط در یونان باستان باز می گردد. که در آن وظایف و مسئولیت های اخلاقی پزشکان مشخص شده بود. تأمل در ادبیات مکتوب و آفرینش های هنری مشرق زمین نشان می دهد تمدن مشرق زمین به دلیل تقدم بر تمدن مغرب زمین؛ آکنده از اخلاقیات است.
ویلیام جیمز دورانت[۳] در کتاب «تاریخ تمدن» خود، تمدن ایرانی را با تمدن یونانی مقایسه می کند او تفاوت اصلی یک شهروند ایرانی را با شهروند یونانی که در جزیره کرت قدم می زند در اخلاق می بیند.
بیانیه های کوروش و داریوش پس از فتوحاتشان نشانگر این است که اخلاق حرفه ای در همهی شئونات (اخلاق جنگ، اخلاق رهبری، اخلاق روابط بین المللی، اخلاق کار و ..) برایشان مسأله بوده و سرودهای زرتشت نیز آکنده از اندرزهای اخلاقی در مناسبات کاری و رفتار ارتباطی است و ما به قدمت تمدن مشرق زمین اخلاق کار داشته ایم اما نه شکل جدید و اینها برای ما مبانی و میراث بزرگی است.
دکتر قراملکی در خصوص وضعیت اخلاق در جامعه کنونی ایران چنین می گوید: جامعه ما در برخی از رگه های اخلاقی وضعیت نامطلوبی دارد اما اینکه گفته شود جامعه ایران از نظر اخلاقی وضع ناگواری دارد. این باور؛ اخلاقی نیست.
او نیز سهم نظام آموزش را در نهادینه کردن اخلاق در جامعه با اهمیت می داند و می گوید: نظام آموزشی ما توجه به این نکرده که محیط آموزشی، معلم اخلاق است یعنی مدرسه ای که بی نظمی در آن مشاهده می شود و معلم هر چه بگوید بچه ها منظم باشید آیا بچه منظم می شود. ضمن اینکه او معتقد است حجم آموزش مستقیم اخلاق در جامعه ما پایین است اما مهمتر از آن آموزش غیرمستقیم نظام آموزش است.
۲-۴- علم اخلاق
علم اخلاق قرن ها قبل از میلاد مسیح در مشاغل و حرفه های گوناگون وارد شده است. مفهوم اخلاق حرفه ای از علم اخلاق اتخاذ شده است.
اخلاق جمع خلق است و خوی، خوی های نیکو و بد انسان را می گویند و علم اخلاق، علمی است که به بررسی بد و نیک خوی ها می پردازد. (عاملی، ۱۳۸۱: ۱۹).
علم اخلاق به منزلهی یک دانش دارای ارزش فراوانی است و در آثار عالمان غربی و اسلامی به آن توجه فراوانی شده است. علم اخلاق در واقع با یک سری از سؤالات گوناگون در مورد اینکه چه چیز خوب است، درست است، فضیلت است و حسن است و یا ارزش و اهمیت دارد، روبه رو است.
بسیاری ازفلاسفه غربی در تعریف علم اخلاق رفتارها و اعمال خلق ظاهری آدمی را ملاک قرار داده اند. از نظر این گروه موضوع علم اخلاق همان رفتارهای اختیاری انسانی است و علم اخلاق علم شناخت خوب و بد رفتارها و اعمال آدمی است؛ به عنوان مثال برخی در تعریف علم اخلاق گفته اند: علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی بدان گونه که باید باشد.
علمای اخلاق به طور معمول، علم به صفات پسندیده را علم اخلاق می دانند و در نتیجه مسائل علم اخلاق هم باید در همین زمینه باشد. پس در علم اخلاق انواع صفات انسانی مطرح شده و صفات خوب از صفات ناشایست تمیز داده می شود.
هر کس که به کسب و کار مشغول است. با سه هوزه اخلاق در ارتباط است: اخلاق فردی، اخلاق شقلی و اخلاق سازمانی. این حوزه های اخلاقی از زمینه های مشترکی برخوردارند.
۲-۵- فلسله اخلاق
فلسفه اخلاق را می توان دست کم به سه شاخه تقسیم کرد. نخست اخلاق عملی است. بررسی مسائل اخلاقی خاص؛ آیا سقط جنین هیچ گاه می تواند مقبول باشد؟ در جامعه ای که عدالت به طور کامل مراعات می شود چه ساختارهایی رامی توانیم بیابیم؟ دوم نظریه اخلاقی است؛ کوشش برای پدیدآوردن نظریه ای اخلاقی که برای پاسخ دادن به تمام مسائل اخلاقی خاصی که در اخلاق عملی مطرح می شوند روشی کلی به ما ارائه می دهد. سوم پرسش هایی درباره سرشت و شأن تفکر اخلاقی؛ آیا هیچ صدقی اخلاقی وجود دارد؟ آیا ممکن است نشان داده شود که یک نگرش اخلاقی از نگرش دیگر بهتر است؟ گاهی به فکر کردن درباره شأن تفکر اخلاقی، فرا اخلاق «فلسفه اخلاق» می گویند، برای آنکه آن را از اخلاق عملی و نظرات اخلاقی متمایز سازند.
البته این سه حوزه کاملاً از هم جدا نیستند؛ اندیشه های فرد در یک حوزه نمی تواند از آرائش در دو حوزه دیگر جدا باشد.مسائل اخلاقی اساسی هستند، نتایجی که در مورد سرنوشت و شأن تفکر اخلاقی حاصل می شوند، ناگزیر بر نظرهای ما درباره اینکه چگونه می توانیم حل صحیح برخی از مسائل اخلاقی را پیدا کنیم یا حتی اصلاً چیزی به عنوان پاسخ صحیح هست یا نه، اثر خواهد گذاشت. (مک ناتان،ترجمه میانداری،۱۳۸۳،ص۲۴-۲۳)
۲-۶- چرا اخلاق؟
در سدهی گذشته استدلال «یا سود یا مسئولیت اجتماعی» رواج زیادی داشت و برخی از سازمان ها با تأکید بر سود، مسئولیت اجتماعی را فرد نهادند و برخی دیگر در راستای ایفای مسئولیت اجتماعی به سودآوری خود نپرداختند. کالنیز این استدلال را یکی از عوامل ورشکستگی سازمان می داند. اشکال استدلال این است که بین سود و مسئولیت اجتماعی تعارض پنداشته شده است در حالی که سازمان ها می توانند بر سود توأم با مسئولیت اجتماعی تأکید کننده کالینز چنین استدلالی را طناب پوسیده «یا» می خواند. طناب پوسیده «یا»از مواضع القاء کننده بودن مسئله است که فرایند حل مسئله را از اثربخش دور می سازد.
سازمان های کسب و کار در دههی اخیر به نقش راهبردی اخلاق در موقعیت سازمانی پی برده اند. مقایسه تراز سود و زیان شرکت های کسب و کار نشان داد که اخلاق که نقش مهمی در سودآوری سازمان ها دارد. مشتریان شما حتی اگر اخلاقی نباشند، سازمان های اخلاقی را برای معامله بر می گزینند حمایت های مردمی همیشه از آن سازمان های اخلاقی است.
اخلاق فرار از برتری رقابتی، موجب ایجاد برتری راهبردی (مزیت استراتژیک) می شود.
گرایش به اخلاق حرفه ای در چنین فضایی می تواند به ابزار انگاری در اخلاق منجر شود. یعنی تأکید بر سودآور بودن ممکن است، سبب ترویج اخلاق، به شرط سود و اخلاق برای افزایش سود گردد و این گرایش به تدریج اخلاق را نهی می سازد و به غیراخلاقی بودن منجر می شود. راه برون شد از ابزارانگاری در اخلاق تمایز هدف از فایده است.
سودآوری در کسب وکار، بدون تردید، فایده اخلاقی بودن است. مسئولیت پذیری اخلاقی، سازمان را برای مشتریان، کارکنان، تأمین کنندگان و همهی ذی نفعان پیش بینی پذیر می کند. و پیش بینی پذیری اخلاقی نیز سبب اعتماد اصیل، ژرف و فراگیر و پایدار محیط به سازمان می شود و در نتیجه تسهیل و تصحیح ارتباط محیط با سازمان، موفقیت در کسب و کار حاصل می گردد، اما همه این برکات، فایدهی اخلاق اند و نباید در خطای هدف پنداری فایده گرفتار شد و سودآوری را هدف اخلاق انگاشت و اخلاق ورزی را به آن مشروط کرد.
هدف اخلاق، تعالی و توسعهی بشری است. صرفاً به دلیل انسان بودن، در قبال خود و دیگران مسئولیت اخلاقی داریم. ادیان الهی و سنت های اخلاقی نیز بر چنین مسئولیت پذیری تأکید دارند.
انسان بودن ما انگیزه اصلی رفتار اخلاقی است. نقش اخلاق حرفه ای آن است که با بهبود عملکرد امروز، بازار فردا را تضمین می کند. اما به دلیل سودآوری به اخلاق روی نمی آوریم، بلکه اخلاق را صرفاً به دلیل گرایش و بصیرت انسانی ارج می نهیم و چون انسانها اخلاق را ارج می نهند، اخلاقی بودن، به تبع، اقبال و حمایت انسانها (از جمله مشتریان) را در پس دارد توجه دادن به منافع اخلاق ورزی در آموزه های دینی نیز آمده است. قرآن آسایش و گشادگی در زندگی را میوه اخلاق می داند. در آیات زیر آثار اخلاق ورزی و اخلاق گریزی مقایسه شده اند. «کوشش شما پراکنده و گوناگون است. آن کسی که احسان کند و پرهیزگاری نماید و نیکی را گواهی دهد. ما او را در مسیر آسانی قرار خواهیم داد. اما بر کسی که بخل و بی نیازی ورزد و نیکی را دروغ شمرد کار او را دشوار خواهیم ساخت».
افراد نیکوکار و پرهیزگار که اخلاق و نیکوکاری را ارج می نهند، زندگی آرام، با آسایش و آسانی خواهند داشت اما افراد بخیل که خود را غنی بپندارند و نیکوکاری را تکذیب نمایند زندگی دشوار و پرتشویش در پیش خواهند داشت. این حقیقت منحصر به اشخاص حقیقی نیست بلکه سازمان ها نیز در حیات سازمانی خود، نیکی و نیکوکاری را نردبان توسعه و دوری از اخلاق را باعث سختی و دشواری در معیشت خواهند یافت.
براین اساس بین فضیلت گرایی و موفقیت گرایی در اخلاق تعارض نیست، به شرط آنکه فضیلت گرایی را به منزله هدف اخلاق سازمانی تلقی کنیم و موفقیت آوری اخلاق را فایده اخلاقی بودن سازمان بدانیم.(قراملکی،۱۳۸۸،ص۷۲-۷۰)
۲-۷- اخلاق نردبان یا سرسره
مدیران در مواجهه با اخلاق سازمانی، غالباً می پرسند: در محیط غیراخلاقی پای بند به اخلاق جز ضرر نتیجه ای نمی دهد. پای بندی به اصول اخلاق رقابت هزینه های گزاف می شود زیرا رقبا به چنین اصولی پای بند نیستتند، محیط غیراخلاقی سبب می شود تأمین کنندگان، رقبا و سایر ذی نفعان به روش های غیراخلاقی روی بیاورند و اخلاقی بودن سازمان سبب زیان و ورشکستگی می شود. نسبت بین اخلاق حرفهای و موفقیت سازمان مسئله مهم در دهه های اخیر است. این نسبت را از دو جهت می توان تحلیل کرد:
اول اینکه پای بند اصیل به اخلاق در حرفه با موفقیت سازمانی از جمله با ثروت نسبت مستقیم دارد. این نسبت با مطالعات فراوان در صنعت های مختلف اثبات شده است. مدیران آینده نگر که بر سود بلندمدت توجه می کنند، اخلاقی بودن سازمان را حتی در محیط غیراخلاقی سبب برتری رقابتی و فراتر از آن برتری راهبردی می دانند. نکته دوم آنکه شعارزدگی در اخلاق حرفه ای با موفقیت سازمانی نسبت معکوس دارد. اگر اخلاقی بودن سازمان را صرفاً بسنده کردن به شعارهای اخلاقی بدانیم، آن را باید به عنوان یک تهدید بر سازمان تلقی کنیم. دلیل سخن این است: ارزش های اخلاقی در همه محیط های کسب و کار جذابند. حتی افرادی که در عمل به اخلاق پای بند نیستند. از رفتار غیراخلاقی ناخشنودند. به عنوان مثال مشتریان شما ممکن است در عمل پای بند به اخلاق نباشند اما آنان در مدیریت خرید، عرضه کننده مناسب را انتخاب می کنند و در این انتخاب بر اخلاقی بودن عرضه کننده تأکید فراوان دارند(قراملکی،۱۳۸۸،ص۷۹)
۲-۸ - ماهیت شخصی اخلاق
یکی از مشکلات ما این است که اخلاق هیچ گاه در حوزه کسب و کار یا به طور کلی در حوزه اجتماعی و یا سیاسی مطرح نبوده بلکه همواره موضوعی شخصی بوده است. انسان ها به این که راستی و درستیف خواست آنان است ادعان دارند. اما در عین حال، مطالعان نشان می دهد که اکثریت مردم، معمولاً کارها را به همان درستی که از دیگران انتظار دارند انجام می دهند. ازمیان دانشجویان دانشگاه، ۸۴ درصد بر این باورند که ایالات متحده در یک بحران اخلاقی در کسب و کار قرار دارد و ۷۷ درصد مدیران عامل (CEOS) را مسئول این بحران می دانند. ولی ۵۹ درصد از همین دانشجویان به تقلب در امتحانات اعتراف کردند.
شخصی که به هنگام پرداخت مالیات مرتکب تقلب شده یا بدون مجوز اموال عمومی محل کار را برمی دارد، چگونه انتظار دارد تا شرکت فروشنده سهام، سیاستمدار مورد علاقه او یا حتی مشتری طرف معامله شرط امانت و درستی را رعایت کند.
گفتگو دربارهی اخلاق کار ساده ای است و از آن ساده تر بیزاری از مردمی است که با انجام اعمال نادرست در آزمون اخلاق رد می شوند، این بیزاری بخصوص زمانی که آسیب اعمال نادرست دیگران بر ما تأثیر می گذارد، بیش تر نمایان است. ولی انتخاب های اخلاقی در زندگی شخصی مان مشکل است. رونالد ریگان می گوید: “وقتی بحث اقتصاد پیش می آید، اگر همسایه تان از کار بیکار شود از نظر شما به جهت برحران اقتصادی است. اما اگر خودتان شغلتان را از دست بدهید، آن را به حساب کسادی بازار می گذارید". این امر در مورد اخلاق نیز صادق است. وقتی موضوع شخصی من باشد، کار سخت تر می شود.
اخلاق+ شایستگی معادله ای است که نتیجهی آن برنده شدن است. میان بُر کردن جوابگوی راهی طولانی نیست. اعمال آنان ممکن است برای زمانی کوتاه فریبنده باشد، ولی در طولانی مدت، نتیجهی آن اعمال آشکار خواهد شد. حقیقت همیشه پنهان نخواهد ماند. یک رفتار اخلاقی در کوتاه مدت ممکن است به باخت تعبیر شود (مانند کسی که با غیراخلاقی بودن موقتاً به نظر می رسد که برنده است). مردمی که در زندگی آنان اخلاق جایگاهی ندارد، در بلندمدت همیشه بازنده خواهد بود.
سلیمان نبی که به خردمندی شهره است می گوید:
راه مردم درستکار، درخشان و روشن است.
صاحبان نظریه وصول می گویند: مکان وقوع عقد ،مکانی است که قبول در آن مکان دریافت شده است.
د ) اعلام قبول یا اطلاع از قبول
بر اسا س این نظریه ،محل وقوع عقد،مکانی است که موجب از قبولی ایجاب آگاهی می یابد.دیدگاه قانون مدنی دراین مورد با توجه به ماده ۱۹۱و۳۳۹ این است که علی الاصول زمان و مکان وقوع عقد همان زمان و مکان اعلان قبول است زیرا آخرین جزء تشکیل دهنده عقد در این زمان و مکان تحقق پیدا کرده است.بنابراین اگر در بیع غایبین محل خاصی برای تسلیم مبیع مشخص نشده باشد و عرف و عادت نیز در این زمینه محلی را معین نکرده باشد ،بایع باید مبیع را در محل وقوع عقد یعنی همان محل اعلان قبولی تسلیم نماید .
بحث قابل توجه در این مورد که درمسئله زمان تسلیم دربیع غایبین قابل طرح ندانستیم،فرضی است که بایع و مشتری از طریق تلفن یا اینترنت اقدام به معامله می کنند .دراین حالت باید معین کنیم که ملاک برای محل تشکیل عقد،محل حضور بایع است که درآنجا ایجاب واقع شده است یا محل حضور مشتری را که قبول در آنجا صادرشده است؟
به نظر می رسد در این مورد چنانچه در ضمن عقد،مکان تسلیم معین نشده باشد و عرف هم نسبت به آن محلی را تعیین نکرده باشد ،بهتر است محل تسلیم را ،مکانی بدانیم که کالا درآنجا وجود دارد.و تمام آنچه که ذکر کردیم درمورد توابع مبیع هم قابل اجراست .تمام آنچه که در مورد تعیین مکان تسلیم مطرح کرده ایم درمورد اموال منقول می باشد زیرا تسلیم اموال غیر منقول جز در مکانی که در آنجا قراردارد ،انجام پذیر نیست.
اما درمورد مکان تسلیم توابع منقول مبیع غیر منقول،مانند کلید خانه ،همان است که درمورد مبیع منقول گفته شده است .و درمورد اموال منقولی که قانون گذار بنابرمصالحی از حیث صلاحیت دادگاه و توقیف اموال جزء ملک و درحکم مال غیر منقول دانسته است ،محل تسلیم آنها در صورت مورد معامله قرار گرفتن،محل وقوع ملک نمی باشد،بلکه بر اساس مواد۲۸۰و۳۸۵ تعیین می شود.
بند سوم :مکان تسلیم در حقوق و قوانین خارجی
- در حقوق فرانسه طبق ماده ۱۶۰۹ قانون مدنی ،به عنوان یک قاعده کلی تسلیم مبیع باید در مکانی که مبیع در زمان انعقاد بیع در آنجا قراردارد صورت گیرد،ولی مکان دیگر هم می تواند مورد تراضی واقع شود.
- از نظر حقوق آمریکا، مکان تسلیم مبیع ،مکان تجارت فروشنده است مگر اینکه خلاف آن را شرط کرده باشند. و اگر فروشنده مکان تجارت نداشته باشد ،محل اقامت او مکان تسلیم تلقی می شود . مگر اینکه طرفین بدانند که مبیع در مکان دیگری قراردارد که در این صورت آن مکان ،مکان تسلیم خواهد بود.[۱۴۹]
- از دیدگاه حقوق انگلیس ،مکان تسلیم بستگی به شرایط قرارداد دارد و اگر در این باره در قرارداد اشاره ای نشده باشد ،مقررات قانون فروش کالا جاری می شود.[۱۵۰] فروشنده می تواند هزینه تسلیم خود را به حداقل ممکن محدود سازد .
به این منظور او متعهد است که کالا را به صورتی که قابل دسترسی برای خریدار باشد ،نگهداری کند یا می تواند موافقت نماید که خود به خریدار مزبور یا به اشخاص ثالث مثلاً انبار دار یا به یک خریدار جز تسلیم نماید. علاوه بر این او می تواند تعهد خود را از طریق تسلیم کالا به یک حمل و نقل کننده جهت حمل به سوی مشتری ،به اجرا در آورد.در این صورت فرض بر این است که قرارداد حمل به وسیله فروشنده از قبل با خریدار منعقد می گردد.[۱۵۱]و بر اساس بخش(۲)۲۹٫اگر مکان تسلیم در قرارداد صریحاً یا ضمناً مشخص نشده باشد ،مکان تسلیم مکان تجارت فروشنده است واگر اومحل تجارت نداشته باشد مکان تسلیم ،اقامتگاه او است .مگر اینکه موضوع قرارداد عین معین باشد و طرفین معامله بدانند که در هنگام انعقاد قرارداد در کجا قراردارد .در این صورت این مکان ،مکان تسلیم می باشد.[۱۵۲]
- در قانون مدنی کنونی مصر در مورد مکان تسلیم مبیع نص خاصی وجود ندارد .[۱۵۳] اما احکام آن از طریق رجوع به قواعد کلی مربوط به وفای به عهد در ماده ۳۴۷ قابل استنباط است و چنین بیان می دارد :
«۱- هرگاه موضوع التزام عین معین باشد ،باید تسلیم آن در مکانی که به هنگام انشاء التزام در آن مکان موجود است صورت گیرد ،مگر اینکه تراضی یا نص غیر از آن اقتضا نماید.
۲- اما در التزامات دیگر ،وفای به عهد باید در مکانی که اقامتگاه مدیون (متعهد) در زمان وفا در آنجا قرار دارد صورت گیرد یا در مکانی که مرکز اعمال (عملیات)متعهد در آنجاست هرگاه التزام متعلق به این اعمال باشد.»
- قانون موجبات و عقود لبنان در ماده ۴۰۵ در این باره بیان می دارد :«مبیع باید در محلی که در زمان انشا عقد وجود دارد تسلیم شود،مگر اینکه شرط خلاف شود.هرگاه در عقد بیع محلی برای وجود مبیع (تسلیم مبیع)غیر از محلی که حقیقتاً در آن محل واقع است معین شود ،بایع باید مبیع را به این محل معین نقل نماید هرگاه مشتری نقل آن را در خواست کند.»[۱۵۴]
بند چهارم: مکان تسلیم در کنوانسیون بین المللی بیع
ماده ۳۱ این کنوانسیون ناظر بر مکان تسلیم کالا است و چگونگی تعهدات فروشنده مبنی بر تسلیم مبیع را بیان می کند و در صورتی اعمال می شود که مکان تسلیم مقرر نشده باشد و چنین مقرر می دارد:«در صورتی که بایع مکلف به تسلیم کالا در مکان معین دیگری نباشد ،تعهد او به تسلیم عبارت است از:
الف) چنانچه قرارداد متضمن حمل کالا باشد – تسلیم کالا به اولین حمل ونقل کننده به منظور حمل برای خریدار،
ب ) در مواردی که مشمول پاراگراف فوق نباشد ،چنانچه قرارداد راجع به کالای معین باشد یا کلی از انبار معین«کلی در معین» یا کالای کلی که باید ساخته یا تولید شود ،و طرفین نیز در زمان انعقاد قرارداد اطلاع داشته اند که کالا در محل معینی قرار دارد یا باید در محل معینی تولید یا ساخته شود ،(تعهد به تسلیم عبارت است از)قراردادن کالا در اختیار مشتری در همان محل معین،
ج ) در سایر موارد (تعهد به تسلیم عبارت است از)قراردادن کالا در اختیار مشتری ،در مکانی که زمان انعقاد قرارداد محل تجاری فروشنده بوده است.»
- بند الف شامل مواردی می شود که قرارداد «متضمن حمل ونقل» باشد.در این صورت تعهد فروشنده مبنی بر تسلیم کالا ،متضمن تحویل کالا به اولین حمل ونقل کننده به منظور انتقال به سوی خریدار می باشد. این کار در دست فروشنده است . وی می تواند درمحل موسسه حمل و نقل کننده ،کالا را در اختیار موسسه مزبور قرار دهد یا اینکه با موسسه مزبورمقرر نمایند که این موسسه برای قبض کالا به انباری که از قبل به وسیله فروشنده مشخص می شود،مراجعه نماید.
منظور از اولین حمل و نقل کننده ،با توجه به اصطلاحات متفاوت می باشد.وقتی که از اصطلاحات «حمل آزاد – اسم محل»و«قیمت حمل پرداخت شده با ،(یا بدون) بیمه»استعمال می شود،حمل و نقل کننده در محل اجرای قرارداد است. و یا وقتی که اصطلاحات «فوب» یا «سی اند اف» استعمال می گردد،محل تسلیم کالا آن طرف نرده های کشتی است حتی اگر حمل و نقل از دریا اولین تسلیم برای حمل و نقل نباشد.
- بند ب شامل موارد مختلف است از جمله اگر کالای موضوع قرارداد عین معین باشد،که در محلی که نزد طرفین معلوم است قراردارد. اگر فروشنده کالا را در محل یک بازار بین المللی عرضه نماید و در آنجا به خریدار بفروشد ،محل تسلیم همان بازار می باشد. محل تسلیم کالایی که به موجب قرارداد باید در کارخانه فروشنده ساخته شود و محل کارخانه برای خریدار معلوم است ،محل کارخانه مذکور می باشد .این موضوع در مواردی که از اصطلاحات«محل کار»[۱۵۵]، «از کشتی»[۱۵۶] و یا «از اسکله» [۱۵۷] استعمال می شود جاری است.ابتکارعمل قبض کالا در این موارد در دست خریدار است.
- بند ج شامل مواردی می شود که قرارداد متضمن حمل و نقل نباشد ،که در این صورت فروشنده باید کالا را در محل تجارت خود،در زمان انعقاد قرارداد در اختیار مشتری قرار دهد.و در صورتی که فروشنده بیش از یک محل تجاری داشته باشد ،یا اصلاً محل تجاری نداشته باشد ،قاعده مذکور در ماده ۱۰ معین خواهد کرد که محل مذکور درماده(ج)۳۱ کدام خواهد بود.[۱۵۸]
گفتار سوم : هزینه های تسلیم مبیع
تعهد به تسلیم مبیع ایجاب می کند که هزینه های ناشی از تسلیم بر اساس قاعده «التزام به شی التزام به لوازم آن است»بر عهده فروشنده قرار گیرد.مگر اینکه بر خلاف آن توافق و تراضی نمایند یا اینکه عرف و عادت ،پرداخت مخارج تسلیم را به شکل دیگری اقتضاء نماید.مثلاً اگر مبیع کیل کردنی یا وزن کردنی یا شمردنی باشد ،هزینه های کیل کردن یا وزن کردن مبیع و شمردن آن بر عهده بایع است . و همچنین هزینه های حمل و نقل کالا به محل تسلیم طبق قرارداد یا قانون بر عهده وی می باشد .زیرا این قبیل موارد از لوازم تعهد بایع مبنی بر تسلیم محسوب می شود .به همین علت است که قانون مدنی درماده ۳۸۱ مقرر می دارد :«مخارج تسلیم مبیع از قبیل اجرت حمل آن به محل تسلیم و اجرت شمردن و وزن کردن و غیره به عهده بایع است…» البته حکم ماده مذکور از قواعد تکمیلی است نه امری و طرفین معامله می توانند بر خلاف آن توافق کنند. به این صورت که مثلاً هزینه حمل برعهده مشتری قرار دهند و یا به تساوی بین او و بایع تقسیم کنند. به همین ترتیب است که ماده ۳۸۲ قانون مدنی بیان می کند :« هرگاه عرف و عادت از بابت مخارج معامله یا محل تسلیم بر خلاف ترتیبی باشد که ذکر شده است و یا در عقد بر خلاف آن شرط شده باشد ، باید بر طبق متعارف یا مشروط در عقد رفتار شود؛و همچنین متبایعین می توانند آن را به تراضی تغییر دهند».برخی از فقها اعتقاد دارند که هزینه های نقل مبیع بر عهده مشتری قرار دارد .[۱۵۹] اما به نظر می رسد که منظور این فقها از هزینه نقل مبیع پس از قبض است نه قبل از آن . به این دلیل که هزینه انتقال مبیع از محلی که خارج از محل تسلیم و بعد از آن می باشد ،به بایع تعلق نمی گیرد و برهمین اساس فقها گفته اند هزینه آن برعهده مشتری است.با توجه به مواد ۳۸۱و۳۸۲ قانون مدنی می توان عوامل تعیین کننده هزینه های تسلیم را به ترتیب ذیل شمرد:
بند اول: عوامل تعیین کننده هزینه های تسلیم
الف ) تراضی طرفین
هرگاه متبایعین در هنگام انعقاد عقد مشخص کرده باشند که هزینه های تسلیم بر عهده کدام یک از طرفین باشد ،دراین صورت بر اساس توافق و تراضی باید عمل شود. بنابراین ممکن است برخلاف ماده ۳۸۱ قانون مدنی هزینه به عهده مشتری گذاشته شود و یا اینکه بین دو طرف به طورمساوی تقسیم شود.
حتی ممکن است این توافق در مورد سایر هزینه ها از جمله بیمه حمل مبیع هم شده باشد.در هر صورت بر اساس تراضی و شرط ضمن عقد که بر حدیث«المومنون عند شروطهم» مبتنی است عمل خواهدشد. [۱۶۰]معمولاً در قراردادهای بسیار مهم مخصوصاً در قراردادهای بیع بین المللی،که حمل و نقل مبیع دارای هزینه های زیادی می باشد ،پرداخت هزینه های حمل و نقل از طریق تراضی مشخص می شود و قلمرو تعهدات هر یک از بایع و مشتری با توجه به اصطلاحاتی که در تجارت بین المللی از معانی خاصی برخوردار می باشند،مشخص می نمایند.
ب ) عرف
اگر درمورد پرداخت مخارج تسلیم بین طرفین عقد تراضی صورت نگرفته باشد ،عرف و عادت در صورت وجود ،معین می کند که هزینه های تسلیم بر عهده چه کسی باشد .همانطور که در قسمت اول ماده ۳۸۳ تصریح شده است بر اساس همان عمل خواهد شد. و این گفته در واقع همان است که در مواد ۲۲۰و ۲۲۵ قانون مدنی مورد اشاره قرار گرفته و استنباط می شود.
ج ) قانون
اگر در عقدی طرفین تراضی نکرده باشند که هزینه تسلیم بر عهده چه کسی قرار دارد و عرف و عادت مسلمی هم راجع به هزینه های تسلیم در بین نباشد .در این صورت به قانون روی می آوریم و قانون ما جانشین سکوت طرفین عقد و عرف می گردد که در ماده ۳۸۱ مقرر می دارد این هزینه ها بر عهده بایع می باشد.علاوه بر این قانون مدنی در ماده ۲۸۱ نیز راجع به مخارج تأدیه مقرر داشته که «مخارج تأدیه بر عهده مدیون است مگر اینکه شرط خلاف شده باشد».بین دو ماده۲۸۱و۳۸۱ رابطه عموم وخصوص من وجه بر قرار است که ماده ۳۸۱ مربوط به هزینه های بیع است در حالی که ماده ۲۸۱ ناظر بر تمام قرارداد ها می باشد.حال سوالی که مطرح می شود این است که اگر ثالثی هزینه های تسلیم را پرداخت کرده باشد آیا هزینه از عهده متعهد ساقط می شود یا خیر؟در پاسخ می توان گفت که اگر ثالث متبرعاً مبیع را به محل تسلیم حمل کند، هزینه از عهده او ساقط می شود.[۱۶۱] اما اگر قصد تبرع نداشته باشد و با اذن و درخواست بایع این کار را کرده باشد می تواند برای دریافت اجرت المثل به بایع رجوع کند.البته این درصورتی است که هزینه تسلیم از لحاظ قرارداد یا قانون یا عرف برعهده وی باشد و اگر این عمل را به درخواست مشتری انجام داده باشد، حق رجوع به او را دارد مگر اینکه معلوم شود که متبرعاً آن را انجام داده است.
بند دوم : هزینه های تسلیم در حقوق و قوانین خارجی
- در حقوق مدنی فرانسه هزینه های تسلیم با توجه به ماده ۱۶۰۸ بر عهده فروشنده است .این ماده در مورد هزینه های حمل ( بسته بندی، حمل و نقل، بارگیری، عوارض گمرکی و…) مقرر می دارد که اینها بر عهده خریدار است مگر خلاف آن شرط شود.[۱۶۲]اما هزینه های استثنایی بر عهده کسی است که مبیع ،در ضمان او است . وقتی که حمل و نقل به وسیله حادثه ای که هیچ کدام از طرفین مسئول نیستند متوقف شده باشد مانند اینکه کشتی در بین راه توسط شخص ثالث ، بازداشت شود و در این مدت هزینه هایی به آن تعلق گیرد مانند هزینه های مراقبت و حقوق گمرکی اگر از بایع گرفته شود به حساب مشتری خواهد شد.[۱۶۳]
- قانون مدنی مصر در مورد هزینه های ناشی از تسلیم مبیع همانند مکان و زمان تسلیم نص خاصی ندارد و حکم آن را از قواعد کلی مقرر در ماده ۳۴۸ مربوط به وفای به عهد مستفاد می شود و چنین بیان می دارد: «هزینه های وفای به عهد یا انجام تعهد بر عهده مدیون یا متعهد است مگر اینکه تراضی یا نص وجود داشته باشد که غیر از آن اقتضا نماید.»
بنابراین اصل بر این است که بایع ،که متعهد به تسلیم مبیع می باشد باید هزینه های تسلیم را هم تحمل نماید که شامل هزینه های وزن یا اندازه گیری یا کیل کردن یا شمردن مبیع می باشد و همچنین اگر تسلیم مبیع باید در مکانی باشد که در حال حاضر مبیع در آن مکان نیست هزینه های بسته بندی مبیع و نقل آن به مکان تسلیم تعیین شده بر عهده بایع است .این در صورتی است که تراضی یا عرف هزینه تسلیم را بر مشتری یا بایع قرار ندهد. قانون مدنی سوریه هم در این مورد نص خاصی ندارد و حکم آن از قواعد کلی مقرر در ماده ۳۴۶ مربوط به وفای به عهد قابل استنباط است . که این ماده مطابق ماده ۳۴۸ قانون مدنی مصر می باشد.وهمین طور ماده ۳۳۵ قانون مدنی لیبی که مربوط به وفای به عهد است بر این مورد ناظر است که این ماده هم مطابق ماده ۳۴۸ قانون مدنی مصر می باشد. [۱۶۴]
- قانون موجبات لبنان در مورد هزینه های تسلیم بیان می دارد«هرگاه نص یا عرف مخالف وجود نداشته باشد بایع تحمل می کند:
اولاً – هزینه تسلیم مانند اجرت اندازه گیری یا وزن یا شمردن و یا تعیین حجم (مبیع را).
ثانیاً – هزینه های لازمه برای انشاء حق یا انتقال آن هرگاه مبیع غیر مادی باشد»[۱۶۵]
لازم به ذکر است که اصولاً در حقوق ما مبیع نمی تواند شی غیر مادی باشد ، بلکه باید عین باشد. البته در بعضی از موارد استثنایی در بعضی قوانین مانند قانون تجارت از این حکم کلی مذکور درقانون مدنی[۱۶۶] عدول شده است چنان که احکام راجع به فروش سهام با نام و بی نام [۱۶۷] بیان می دارد.
بند سوم : هزینه های تسلیم وتعهدات تبعی بایع درکنوانسیون بین المللی بیع
ماه ۳۲ کنوانسیون در مورد انواع تعهدات مختلف فروشنده در ارتباط با حمل و نقل کالاست و چنین بیان می دارد :
«۱) اگر فروشنده بر اساس قرارداد یا این کنوانسیون کالا را تحویل موسسه حمل و نقل نماید ، ولی به وسیله علامت گذاری روی کالا یا به وسیله اسناد حمل یا به نحو دیگر،کاملاً مشخص نشده باشد که کالا مربوط به قرارداد بیع است ،بایع ممکن است مشتری را با مشخص نمودن کالا ،از حمل آن مطلع نماید.
۲) هرگاه بایع متعهد شده باشد که ترتیب حمل کالا را بدهد ،باید قراردادهای لازم برای حمل کالا به محل معین با وسایل حمل و نقلی که مناسب اوضاع و احوال و منطبق باشد با شرایط متعارف این قبیل حمل و نقل منعقد سازد.
۳) در صورتی که فروشنده مکلف به بیمه کالا در رابطه با حمل آن نباشد ،باید بنابر درخواست خریدار تمام اطلاعات موجود را که برای قادر ساختن مشتری برای بیمه کالا ضروری است ،در اختیار او قرار دهد.»
- بند ا ماده ۳۲ تعهد فروشنده را مبنی بر تخصیص (مشخص کردن) کالا برای قرارداد به هنگامی که تحویل موسسه حمل و نقل کننده می دهد ،وضع می کند. که معمولاً تخصیص واضحی از طریق اسناد صادره توسط فروشنده بویژه از طریق بارنامه یا توسط علامت گذاری بر روی کالا صورت می پذیرد.اگر کالا به هیچ کدام از روش های مزبور مشخص نشده باشد ، فروشنده باید ارسال محموله را با مشخص کردن کالا
به خریدار اطلاع دهد.[۱۶۸]این اصل مقرر نمی دارد که چه هنگام اخطار باید داده شود . برخی از اصطلاحات تجاری فروشنده را متعهد می سازد که بدون تأخیر ، بعد از اینکه کالا تحویل داده شده ،یا بر روی عرشه کشتی بارگیری شد به اطلاع خریدار برساند.اما فروشنده با توجه به اصل کلی که کنوانسیون مبتنی بر آنهاست باید در ظرف مدت معقول و متعارفی پس از تحویل ، اطلاع دهد. در بعضی از اوضاع و احوال این مدت ممکن است کوتاه باشد.
اندیشه و رفتار خود قرار میدهد. از اندوه خود میگوید آنگاه که نابخردان و نابکاران، فرمان کار این امت را بدست گیرند (نامه۶۲) و از درد بیدرمانی میگوید که رنج و اندوه دائمی دارد (خ۲۳۵). اگر بگوییم نهج البلاغه، کتاب انسان و درد و رنج اوست گزافه نگفتهایم؛ به گونهای که حتی در این کتاب اشاره شده که امام علی(×)خود هم اهل درد بوده و هم رنج. این رنج امام، رنجی جمعی است نه فردی؛ رنجی عقلانی و قابل فهم است (نه اسطورهای)؛ و اینکه رنجی است «وجودی» و برای دیگران، بدین معنا که نه فقط رنج از چیزی است[۶] )، بلکه رنج برای[۷] است و همین سه شاخصه است که به آن معنا میدهد.[۸]
بر اساس آنچه یاد شد، در این تحقیق در جستجوی آن هستیم تا نگرش نهج البلاغه را در این خصوص تبیین کرده و به بررسی این مسأله بپردازیم که ماهیت معناشناختی ألم (درد ورنج) در این کتاب چیست؟
مفهوم “ألم” را به روشهای مختلفی میتوان بررسی نمود؛ گاه میتوان آن را به شیوهی موضوعی و تفسیری بررسی کرد اما شیوه مد نظر این پایاننامه بهرهگیری از روش معناشناسی در بررسی این مفهوم است. البته برای بیان مفهوم درد و رنج واژگان زیادی در نهج البلاغه به کار رفته است؛ واژههایی پر بسامدی چون ألم، عناء، نصب، داء، کلفـه، وجع، شغل، شقق، و… که میتواند دربردارنده معانی درد و رنج بوده، اما با وجود اینها به نظر میرسد که واژه “ألم” بیشتر از بقیه میتواند مبین مفهوم درد و رنج باشد.[۹]
-
- ۱. اهمیت و ضرورت موضوع
شناخت درد و رنج مقدمهی ضروری برای رفع آنهاست؛ انسان مدرن، بیش از هر زمان دیگری، احساس تنهایی، غربت وجودی، ناآرامی درونی، بیپناهی و پوچی و ناامیدی میکند. پس یگانه راه نجات این انسان قدرتمند، ولی نگران، مضطرب و تنها، آشتی با خدا و غرق شدن در دریای بیکران محبت و زیبایی اوست. از دیدگاه امام، انسان، به طور عام، تنها در پرتو متصل شدن به این سرچشمه قدرت، زیبایی، علم و … است که میتواند بار هستی را تحمّل و مسیر پرفراز و نشیب عالم پر از رنج و درد را طی کرده و به ساحل نجات برسد. از این جهت انجام این پژوهش لازم میآید و برای مصونیت از تفسیر به رأی، روش پژوهش، معناشناسی است یا به تعبیری علم مطالعه معنا، تا بتوان به دور از تأثیر افکار خود بر متن، به مراد گوینده آن پی برد. روش معناشناسی در بین روشهای موجود بهترین راه برای تفسیر و بررسی متون به ویژه متن دینی و روشی برای در امان ماندن از تفسیر به رأی و دستیابی به نظر نهج البلاغه و دانش افزایی در این زمینه از اهداف این پژوهش است.
با نگاهی به ادبیات، در موضوع درد و رنج انسان اقداماتی صورت گرفته اما در نهج البلاغه و به ویژه از منظر معناشناسی کار اساسی صورت نگرفته و همچنان ابعاد این موضوع مجهول مانده به گونهای که حتی تعریف نهج البلاغه از این مفهوم نیز در دست نیست چه رسد به سایر ابعاد آن. همین نکته در خور توجهی است تا موضوع تحقیق پایان نامهای قرار بگیرد.
به رغم مسایل گفته شده و به رغم گرفتاری انسان معاصر به بحرانهای عدیده، کار جدی در بررسی این مسأله در متون دینی به طور اعم و در نهج البلاغه به طور اخص صورت نگرفته است از این جهت تمامیت موضوع حاضر مورد غفلت واقع شده است. ضرورت این کار از آن جهت است که در تفاسیر موجود عموماً از منابعی غیر از نهج البلاغه استفاده شده در حالی این روش بر استفاده از خود متن اصرار دارد و از ورود نظرات غیر جلوگیری به عمل میآورد .
-
- ۱. مسائل تحقیق
۱ـ معناشناسی تاریخی ” ألم” چیست؟
۲ـ مفاهیم جانشین “ألم” در تطور معنایی این مفهوم چه تأثیری دارند؟
۳ـ مفاهیم همنشین ألم در تطور و تحول این واژه چه تأثیری دارند؟
۴ـ مفاهیم متقابل “ألم” در تحول معنایی این واژه چه تأثیری دارند؟
-
- ۱. فرضیات تحقیق
۱ـ واژه ألم در طول تاریخ دستخوش تطوّر معنایی گشته است، معنایی که امام از ألم در نهج البلاغه ارائه میدهد بسیار عمیق و گستردهتر از مصادیق آن در گذشته بوده و حوزه های معنوی و روحانی را نیز شامل میشود به ویژه ألم ِحاصل از درد فراق انسان از خدا نیز مطرح شده است.
۲ـ واژگانی مانند وجع، نصب، تعب، عناء،کلفه، مشقه، داء، شغل، حرج،کدح، عسر، مؤونه، محنه، حزن، غم، ملهثه، ثعوب، برح، ضیق، غصه، حسرت، کرب، هم، ضعف، تأسف، صعوبه، خشونه، وحاوح،کظته، جرح، ملول و… و مشتقات آن در حوزه معنایی جانشین ألم قرار گرفته و ماهیت معنایی آن را توسعه دادهاند..
۳ ـ واژگان دنیا، ایمان، ناس، مرض، حسد، فقر، مسکنه، قنوط، تقوا، زهد و … مفاهیم همنشین ألم در نهج البلاغه میباشد و در ضیق، سعه و توصیف معنایی این واژه تأثیر مستقیمی داشتهاند.
۴ـ واژگان صبر، رجاء، آخرت، تقوا، فرح، سرور، بهج، راض، حبره، فاکهه، نشاط، فراغ، طبیب، علاج و … مفاهیم متقابل ألم را تشکیل میدهد و راهی برای فهم معنایی این واژه باز کردهاند.
-
- ۱. پیشینه تحقیق
در سالهای اخیر بیتردید درد و رنج یکی از واژگان پرکاربرد در حوزه ادبیات ما میباشد و همواره شاعران و نویسندگان در آثار خود به طور خاص به این مسأله پرداختهاند؛ خصوصاً در سالهای اخیر، مقالات و کتابهای زیادی نوشته و یا ترجمه شده که در هریک از آنها، به بخشی از دردها و رنجهای انسانی اشاره شده است. اما در نهج البلاغه و به ویژه از منظر معناشناسی کار اساسی صورت نگرفته و همچنان ابعاد این موضوع مجهول مانده به گونهای که حتی تعریف نهج البلاغه از این مفهوم نیز در دست نیست چه رسد به سایر ابعاد آن. در ذیل به ذکر چند نمونه از مواردی که به این موضوع اشاره نمودهاند بسنده میکنیم:
«مفهوم درد ورنج در نگاه شاعران زن مسلمان»، در فصلنامه علمی پژوهشی نقد ادبی که مصطفی گرجی در آن به مفهوم و ماهیت درد و رنج از منظر دو تن از زنان شاعران معاصر پرداخته و یا مقاله «بررسی ماهیت و مفهوم درد و رنج در اشعار قیصر امین پور«دردهای پنهانی»، در پژوهشهای ادبی به نگارش مصطفی گرجی، و یا عنوان «رنج تنهایی در مثنوی» نوشته بخشعلی قنبری درمجله علمی پژوهشی پژوهش زبان و ادبیات فارسی ش۲۱تابستان۱۳۹۰؛ «مکتب رنج» (قرائت کرکگور از رنج در مسیحیت) یحیی نصرتی، مجله نقد و نظر و« ایمان دینی و رنجهای وجودی»، امیر عباس علیزمانی تا حدودی به بیان کلی دردها و رنجهای انسان با محوریت معناداری زندگی او، اشاره نموده است. و یا مقاله « لذت والم از دیدگاه ابن سینا» نوشته فاطمه سلیمانی، دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی حکمت سینوی که گریزی دارد به بحث معرفت شناسی و وجود شناسی ألم و لذت (تبیین ، توصیف ،انواع و نقش آن دو در رشد و تعالی و انحطاط جسمانی و روحانی انسان). پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی نیز طرحی را با عنوان بررسی وتحلیل پیامهای جهانی ادبیات فارسی به انجام رسانیده که درآن به بررسی آثار بزرگانی چون نظامی، فردوسی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ در حوزه ماهیت، ابعاد وساحت های انسانی و نیازهای انسان امروز پرداخته است. کتابِ هر که را دّرد ست او بُردست بُو، اثر دیگری است که نگاه مولوی و متفکران ملل دیگر را به درد و رنجهای بشری، به رشته تحریر در آورده است. و یا مقاله «آرزوی شهادت، جانمایه دردها و رنجهای امام علی (×) در نهج البلاغه» نوشته مسعود حسین چاری و سید علی اکبر حسینی، نامه علوم انسانی، شماره ۴ و۵، زمستان ۷۹ و بهار ۸۰. سال گذشته نیز پایاننامه «درد و رنج از منظر امام علی (×) در نهج البلاغه با نگاهی به آرای کی یرکگور » حاصل تلاش و پژوهش مهین صبوری با راهنمایی مصطفی دلشاد تهرانی و مشاوره سیده زهرا مبلغ، در دانشگاه قرآن و حدیث شهرری دفاع شد.
با این همه ضرورت پرداختن به این موضوع در نگاه دینی و از منظر نهج البلاغه به قوت خود باقی است؛ زیرا هیچ یک از آثار یادشده موضوع فوق را در نهج البلاغه با روش معناشناسی بررسی نکردهاند. مهمترین نکته تمایز این پایاننامه به روش آن برمیگردد به گونهای کارهای یادشده به اتفاق این موضوع به روشهایی غیر از معناشناسی بررسی کردهاند به علاوه برخی از آنها به منابع غیر از نهج البلاغه پرداختهاند.
بنابراین ضرورت پرداختن به این موضوع در نگاه دینی و از منظر نهج البلاغه به قوت خود باقی است. در واقع تلفیق موضوع از نگاه دینی و انحصاری در نهج البلاغه با روش معناشناسی ایزوتسو خود گویای نو بودن پژوهش است و به جرأت میتوان گفت که در هیچ یک از منابع اعم از مقاله، پایاننامه و کتاب، موضوعی با این جامعیت به رشته تحریر درنیامده است.
-
- ۱. روش تحقیق
در این تحقیق تلاش میشود تا با روش معناشناسی و بر اساس روش ایزوتسو[۱۰] پژوهشگر ژاپنی به تبیین و تحلیل مفهوم ألم در نهج البلاغه و درد و رنجهای انسانی پرداخته شود. بر اساس روش کار او (کلمات مهم یا کلیدی متن ــ کلمات کانونی ـ میدانهای معناشناختی ـ واژگان یا دستگاه تصوری متن (نهج البلاغه) = جهانبینی نهج البلاغه) ألم را به عنوان یک کلمه کانونی مدنظر قرار داده و به دنبال کشف میدان معنایی پیرامون آن برآییم و بدین منظور در پی کلمات کلیدی خواهیم بود که با جمع شدن حول واژه ألم حوزههای ایمان را میسازند.
این تحقیق درصدد تبیین جایگاه معنایی واژه کانونی «ألم» به شیوه معناشناسی تاریخی و توصیفی با الهام از روش ایزوتسو است. ابتدا نظری به بررسی سیر تاریخی این واژه در مقطع عصر جاهلی و عصر نزول قرآن میافکنیم و سپس نگاهی به معنای ریشه ألم و مشتقات آن در نهج البلاغه انداخته و در نهایت به بررسی توصیفی و تبیین جایگاه معنایی ألم در نظام واژگانی نهج البلاغه با ملاحظه واژههای همحوزه در سه محور جانشینی و همنشینی و تقابل خواهیم پرداخت و هریک از آنها را در قالب فصلی مورد بررسی قرار دهیم.
ازآنجا که هیچ فهمی بدون پیشداوری صورت نمیگیرد ؛ پیش داوری، شرط هر فهمی است.[۱۱] گادامر[۱۲] از این امر به موقعیت و افق خواننده و مفسر تعبیر میکند. او در تشریح این پیش ساختار برای فهم، بر نقش و تأثیری که گذشته به مثابه یک واقعیت بر فهم ما بر جای میگذارد، تأکید میکند. او مجموعه پیش داوریها و پیشفرضهای فهم ما که تحت تأثیر گذشته در ما شکل گرفته است، «سنت» مینامد. در واقع، از منظر گادامر، فهم، همواره امری تاریخی، و گرانبار از گذشته، و میراثدار سنت است.[۱۳] البته این رویکرد در این تحقیق مد نظر ما نمیباشد.
برای استخراج مراد نهج البلاغه دربارهی ألم ( درد و رنج) به شیوههای مختلف میتوان اقدام کرد اما برای اینکه از تفسیر به رأی قدری دور بمانیم به روش معناشناسی تمسک میجوییم که در حال حاضر بهترین ِروش فهم متن، شمرده میشود.
تکیه اساسی معناشناسی بر “واژگان کلیدی” است؛ زیرا در این روش درباره واژهها این اعتقاد وجود دارد که واژهها به موجودات زنده شبیهاند؛ صوت و شکل نگارشی جسم آنهاست و معنا، روانشان. این پدیدهها روزی زاده میشوند، دوران خردی را طی میکنند، تحول مییابند و بر حسب نقشی که باید در اجتماع آدمیان بازی کنند، مسؤولیتهایی گاه جزئی و محدود و گاه بسیار گران به عهده میگیرند. مراد از مسؤولیت واژه، همان معنایی است که باید بازگوکند. واژه که در واقع شکل گفتاری و نگارشی معناست و بدون آن حتی تکوین معنا در ذهن آدمیزاد دشوار میگردد، زمانی می میرد که آن معنا از میان برود.[۱۴]
برای جدا کردن طرح و نقشه اساسی که در نظام و دستگاه نهج البلاغه وجود دارد ( به گفته سپیر) باید «روح ساختمانی» فرمانروای بر طبیعت و ماهیت کلِ نظام نهج البلاغه و روش کار آن، آخرین هدف هر معنا شناس باشد.[۱۵]
واژگان نهج البلاغه، خود یک میدان وسیع معناشناختی است. بر اساس علم معناشناسی برخی از واژگان ممکن است بار ارزشی خاصی داشته باشند و در اینجاست که معناشناسی باید میان این دسته از مفاهیم فرق قایل شود تا آنها را به جای یکدیگر به کار نبرد. مفاهیم یا نفسیاند یا نسبی؛ یا مبهماند و یا روشن و یا ارزشیاند یا غیرارزشی.[۱۶]به همین منظور برای کسب نظر نهج البلاغه لازم است به بررسی مفاهیم همنشین، جانشین، و متقابل ألم در این کتاب بپردازیم و هریک از آنها را در قالب فصلی جداگانه مورد بررسی قرار دهیم.
-
- ۶. ۱. استخراج معنا از متن و حاشیه
تأکید سوسور[۱۷] بر این نکته است که یک صفحه کاغذ در برگیرنده کل متن است و نه کلماتی از آن؛ بنابراین، میتوان گفت که اجتماع دال و مدلول در هنگام عمل زبانی پدیدآورنده نشانههایی است که هر کدام بر معنایی دلالت دارند. بر این اساس دال و مدلول لازم و ملزوم یکدیگرند و ارتباطی دو جانبه دارند. برای روشن شدن موضوع مثالی میآوریم:
«هنگامی که کسی میگوید: « این غذا بسیار خوش طعم است»، در گوش ما زنجیرهای صوتی طنینانداز میشود که همان را گوش یک خارجی بیگانه با زبان ما نیز ثبت میکند، اما کار دیگری که ما میکنیم این است که از این زنجیره صوتی چیزی میفهمیم (مفهومی) که فرد خارجی مذکور آن را نمیفهمد. در واقع، در اینجا مسأله دال یا بیان مطرح است. این نکته که زبانی که ما با آن صحبت میکنیم از اصوات تشکیل شده صحیح است، ولی باید اذعان کرد که این اصوات فقط رساننده «دال» نیستند، بلکه بر چیزی کاملاً متفاوت (مدلول) نیز دلالت دارند. پس به طور خلاصه میتوان گفت عوامل صوتی سازنده دال هستند که میتوان آن را حوزه برونه زبان نامید، همانطور که محتوا یا تعبیر معناشناختی این اصوات سازنده مدلول، یعنی حوزه درونه زبان است. این را هم نباید فراموش کرد که مدلول بدون دال وجود نخواهد داشت، همانگونه که دال بدون مدلول پوچ خواهد بود».[۱۸]
-
- ۱. معناشناسی در مطالعات دینی
معناشناسی عبارت از تحقیق و مطالعهی تحلیلی درباره کلمات کلیدی زبان است تا جهان بینی آن از ارتباط درونی، انسجام و ارتباط میدانهای معناشناختی کلمات کلیدی استخراج شود.
با بررسی تاریخ مطالعات معناشناسی پی میبریم که از دیرباز، فلاسفه، منطقیان و زبانشناسان به مطالعه « معنا» توجه داشتهاند. امروزه هر کس که با زبان و ادبیات سروکار دارد، نیازمند ابزاری علمی است تا به کمک آن رویکردی تحلیلی به کلام یا متن داشته باشد. هر متن یا کلام اطلاعات و دانستههای فراوانی در خود نهفته دارد و به همین دلیل، باید با آن به عنوان موضوعی شناختی برخورد کرد. معناشناسی در پی کشف چگونگی سازماندهی این دانستهها در کلام و بررسی تأثیر معنایی آنها در خواننده یا شنونده است.
-
- ۱. ۱. انواع رویکرد معناشناسانه به متون دینی
از آنجایی که نهج البلاغه به عنوان متون دینی ما و از کلام امام معصوم استخراج شده است در ابتدا به بررسی اجمالی رویکرد مختلف به متون دینی و قرآنی میپردازیم.رویکرد[۱۹] پژوهشگران قرآن و علوم مرتبط با آن، به قرآن و یا هر متن مقدس و رازناک دیگر از چند روش کلی زیر خارج نیست:
الف) رویکرد تاریخی[۲۰] که به قرآن یا متن مورد نظر، به عنوان یک سند تاریخی مینگرد، مانند کاری که « نولدکه» و همکاران او «فردریک شوالی»، «برگشتراسر» و «آلویس اشپرنگر» درباره قرآن انجام دادند.
ب) زبانشناسانه[۲۱]؛ مانند کار آرثور جفری در کتاب واژگان بیگانه و دیگران. ترجمه قرآن به زبانهای بیگانه را نیز باید از قبیل برخورد زبانشناسانه به حساب آورد.
ج) برخورد متنی[۲۲] ؛ مانند تحقیقاتی که ایگناتس گلدزیهر درباره قرآن انجام داده است. کارهایی مانند تفسیر قرآن را نیز باید از قبیل نوعی برخورد متنی دانست.
در زمینه اهداف و کارکردهای ارزیابی نظرات متفاوتی ارائه شده است. پنج هدف عمده ارزیابی عبارتند از:
-
- بازخورد: یعنی اتصال پیامدهای اجرای برنامه یا آموزش به اهداف و مقاصد در جهت تهیه و تدارک یک شکلی از کنترل کیفیت.
-
- کنترل: پیوند بین آموزش و اجرای برنامه به فعالیت های سازمانی جهت مشاهده هزینه-اثربخش.
-
- پژوهش: تعیین روابط بین پیامدهای اجرای برنامه، آموزش یادگیری و انتقال به کار و حرفه و کاربرد آن در عمل .
-
- مداخله[۴۶]: تائید نتایج ارزیابی در زمینه ای که در آن انجام گرفته است.
-
- بازی قدرت[۴۷]: ماهرانه به کار بردن داده های ارزیابی به جهت خط مشی سازمانی، که طیفی از اهداف آموزش تا سیاسی را در بر می گیرد دانسته اند.
اما آنچه واضح و روشن است این که ارزیابی بسته به هدف و منظورعامل یا مجری ارزیابی برای مقاصد مختلفی به کار برده شده است. اما شاید در زمینه آموزش و نظام آموزشی مهم ترین هدف آن آگاهی از وضعیت موجود و فاصله آن با وضعیت مطلوب پدیده یا موضوع مورد ارزیابی باشد، که بدان وسیله بتوان با
۶۱ فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش |
اتکا به داده های حاصل از اجرای فرایند ارزیابی با یک برنامه ریزی جامع و راهبردی به بهبود وضعیت موجود و حداکثر استفاده از امکانات و منابع موجود در رسیدن به مقاصد و اهداف مورد نظر پرداخت(برملی به نقل ازپروند، ۱۳۸۲). ارزیابی دستیابی به نتایج، با توجه به شرایط و ویژگی های دانش آموزان ممکن است به روش های کاملا متفاوت انجام شود،که همین نتایج ، در مرکز استراتژی ارزیابی قرار میگیرد.
ضروری است که مربیان برای ارزیابی جنبه های مهم و ارائه بازخورد به دانشجویان برای بهبود یادگیری و قضاوت در مورد موفقیت دانشجویان باید به قضاوت در مورد:
-
- سطح فعلی دانشجویان؛
-
- هدف تعیین شده برای پیشرفت در آینده نزدیک
-
- برای رسیدن به سطح مورد نظر دانشجویان چه کاری باید انجام دهند(اپستیین،۲۰۰۴).
ویس [۴۸]در مورد هدف های ارزیابی چنین می کوید: ماارزیاب ها مطالعه خود رابااین قصد انجام می دهیم که به تصمیم گیرندگان کمک نماییم عاقلانه تر تصمیم بگیرند،شواهدی بدست اوریم که موفقیت ها وتنگناهای برنامه رانشان دهد.برخی عامل ها را که پیامدهای بهتر وبدتر همراه را تشخیص می دهیم واغلب توجیه می کنیم که برنامه مورد نظر در عمل چگونه کار می کندوچرا به نتایج واثراتی که مشاهده کرده ایم منجر شده است وانتظار داریم که این داده ها درفرآیند تصمیم گیری وارد شود واعمالی را که مردم در سطح ستاد وسطوح بالاتر مدیریت یا سطوح سیاست گذاری انجام می دهند زیر نفوذ وتاثیر قرار دهد(ویس به نقل از هومن،۱۳۷۵).
دلایل انجام ارزیابی در آموزش عبارتند از:
۱-اختیار و مسئولیت پذیری؛
۲-تحقق اهداف؛
۶۲ فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش |
۳-تامین نیازها
۴-تعیین میزان لیاقت و شایستگی؛
۵-دادن پاداش؛
۶-اصلاح و تغییر آموزش؛(میرکمالی،۱۳۷۲).
لذا با جمع بندی دیدگاه های گوناگون متخصصان،می توان در کل هدف ها و نقش های زیر را برای ارزیابی استخراج نمود؛
۱-سنجش میزان تحقق اهداف برنامه
۲-کمک به تصمیم گیری در خصوص برنامه
۳-تعیین شایستگی برنامه
۴-نیاز سنجی
۵-کمک به برنامه ریزان توسط مدیران
۶-بهبود کیفیت آموزشی.
بنا براین به وسیله ارزیابی می توان اطلاعات با ارزشی را در مورد فایده اجتماعی، مطلوبیت و اثر بخشی یک فرایند، محصول یا برنامه فراهم آورد و بر اساس آن توصیه هایی برای عمل و منطقی نمودن تصمیم گیری به دست آورد.
آنچه لازم به نظر میرسد کسانیکه تحت عنوان ارزیابان داخلی به ارزیابی درونی و کسانیکه تحت عنوان ارزیابان خارجی به ارزیابی عملکرد برنامه در سیستم آموزشی میپردازند درک بیشتری از ارزیابی داشته
این دشت از ارتفاعات بید سرخ آغاز و تا ارتفاعات نعل شکن ادامه دارد که حدود ۹۰ کیلو متر عرض دارد. وسعت تقریبی دشت صحنه ۴۶۰ کیلومتر مربع و ارتفاع از سطح دریا ۱۴۰۰ متر میباشد.
ت: دشت بیلوار
این دشت از رسوبات رودخانه کامیاران به وجود آمده است. مساحت اراضی این دشت در حدود ۱۱ هزار هکتار است.
بررسی کوهها در استان کرمانشاه
الف: کوههای دالاهو
ارتفاعات دالاهو دارای قلل بسیار بلندی است که بلندترین قله آن ۲۲۵۰ متر ارتفاع دارد و اکثر مدت سال به وسیله برف پوشیده شده است. پوشش جنگلی این ارتفاعات دارای درختان بلوط، بنه، کیکم، زالزالک و پوشش مراتع شامل گونه های کما، جاشیر، توت روباه، ماشک و اسپرس در دامنه است که از یکسو بر دشت بینالنهرین مسلط است و از سوی دیگر به جنگل های کرند و اسلام آباد غرب که شامل گونه های درختی بلوط، بنه، کیکم، زالزالک و ارژن دید ممتدی دارد [۲۷،۳۲،۴۷].
ب: کوه پرآو
رشته کوه پرآو، امتداد ارتفاعات الوند است و بلندترین کوه این رشته کوه، کوه بیستون می باشد. این رشته کوه در جهت شمال غربی به سمت کوههای طاق بستان پیش رفته و پس از طاق بستان به طرف کردستان متمایل میگردد. این ارتفاعات بصورت سنگی و غیر مشجر بوده که دارای معابر محدود است. طول این رشته کوه از شمال غربی تا جنوب شرقی ۶۲ کیلومتر و عرض آن از شمال به جنوب در پهن ترین نقاط به ۲۶ کیلومتر میرسد [۱۷،۳۲].
پ: ارتفاعات قلاجه
این ارتفاعات دارای جهت شرقی ـ غربی بوده که حد فاصل استانهای ایلام و کرمانشاه را شکل می دهند و بلندترین قله کوه آن ۲۳۵۵ متر ارتفاع دارد. این ارتفاعات بوسیله درخت بلوط، بنه و زالزالک و درختچه های خودرو پوشیده شده است [۱۷،۳۲].
خصوصیات اقلیمی استان
وضعیت آب و هوای استان کرمانشاه
پارامترهای مختلفی در آب و هوای یک منطقه موثرند، که بر روی پوشش گیاهی آن نواحی تاثیر میگذارند. بعضی از پارامترها دارای اهمیت بیشتری نسبت به سایر پارامترها میباشد که در زیر به آنها اشاره می شود. مهمترین تودههای ورودی و جهت آن به استان کرمانشاه در شکل (۳-۳) نشان داده شده است. استان کرمانشاه در معرض تودههای هوای مدیترانهای قرار داشته، برخورد این تودهها با ارتفاعات زاگرس موجب ریزش برف و باران میگردد. متوسط میزان بارندگی در مناطق مختلف استان بین ۳۰۰ تا ۸۰۰ میلیمتر در نوسان است. میزان متوسط بارندگی درازمدت استان بالغ بر ۵۳۷ میلیمتر بوده که از میانگین بارندگی کشور (در حدود ۲۷۰ میلیمتر در سال )، بسیار بیشتر است. [۱۷،۱۹].
شکل (۳-۳): مهمترین تودههای ورودی به استان کرمانشاه
دما
دما یکی از عناصر اصلی شناخت هوا است. با توجه به دریافت نامنظم انرژی خورشیدی توسط زمین، دمای هوا در سطح زمین دارای تغییرات زیادی است که این تغییرات به نوبه خود سبب تغییرات دیگری در سایر عناصر هوا میگردد. دمای هوا در یک منطقه تحت تاثیر عواملی چون عرض جغرافیایی، ارتفاع، جریانهای دریایی، فاصله از دریا، باد، جهت و پوشش ابری قرار می گیرد و در هر منطقه با نظر به این عوامل شرایط اقلیمی و جغرافیایی ویژهای را به وجود می آورد. همچنین بسیاری از رخداد های مهم جوی مثل بارش و تبخیر وتعرق تحت تاثیر مستقیم دما قرار دارد. عامل اصلی و محرک شروع دوره رشد پوشش گیاهی در تمامی مناطق دما میباشد [۴۳]. دما به عنوان یکی از عوامل کنترل کننده استقرار پوشش گیاهی در منطقه ایفای نقش می کند و در واقع نقش گزینشی بر گیاهان دارد و تعیین می کند که در هر منطقهای چه نوع پوشش گیاهی مستقر گردد. همچنین پدیده های تبخیر و تعرق که پدید آورنده ابرها و بارش است، تحت تاثیر دمای محیط قرار دارند [۴۵]. میانگین دمای سالیانه استان کرمانشاه در حدود ۲/۱۳ درجه سانتیگراد برآورد شده است.
درجه حرارت در قسمت غرب استان و نوار مرزی از مقدار بیشتری نسبت به سایر مناطق استان برخوردار می باشد،که این حاصل ارتفاع پست منطقه ( کمتر از ۵۰۰ متر ) و تاثیر آب و هوای صحراهای خشک عربستان و عراق می باشد . با عبور به سمت شرق استان و افزایش ارتقاع مقدار دمای متوسط سالانه کاهش می یابد که حدود آنرا می توان از منطقه کرند غرب، ارتفاعات دالاهو و قلاجه را نام برد. به دنبال آن با ورود به مناطق کوهستانی استان اقلیم آن از گرمسیری به معتدل کوهستانی تغییر یافته و شهرهائی از استان در این اقلیم قرار میگیرد که می تواند کرمانشاه، اسلام آباد، کرند، روانسر، جوانرود، صحنه، هرسین و مناطق کمتراز آنها را نام برد.
بارش
بارندگی یا بارش شامل کلیه نزولات جوی مانند باران و برف و تگرگ می باشد که بر حسب اقالیم مختلف باران یا برف قسمت عمدهای از آن را تشکیل می دهد. برای تشکیل یک قطره باران عوامل زیادی از جمله دما، رطوبت، ذرات گرد و غبار، نیروی ثقل و … الزامی است. از مهمترین منابع آب در مناطق مختلف کره زمین آبی است که از طریق باران تامین می شود و برای گیاهان و موجودات زنده دارای اثرات حیاتی بسیار است [۲]. متوسط بارش در استان کرمانشاه از ۳۰۰ تا ۸۰۰ میلی متر در سال متغیر میباشد. به طور کلی متوسط بارش در سطح استان ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلی متر متغیر میباشد [۱۷]. در ارتفاعات بارش بیشتر به صورت برف و در مناطق دشتی بارش به صورت باران میباشد. قسمت غربی استان بارش کمتری نسبت به سایر مناطق دیگر استان دریافت می کند.
تبخیر و تعرق
تبخیر ممکن است از سطح آزاد آب، از سطح مرطوب خاک و یا به صورت تعرق از سطح گیاه صورت گیرد. در بین پدیده های مختلف هوا شناسی، اندازه گیری تبخیر واقعی مشکل ترین آنها است. میزان تبخیر در یک منطقه از این نظر حائز اهمیت است که طبقه بندیهای اقلیمی معمولاً بر اساس آن صورت میگیردکه یک فرایند کاملاً فیزیکی است و بر اثر آن بیش از نیمی از آب موجود در بیشتر حوضههای آبخیز کشور از دسترس خارج میشود، لذا تبخیر نقش مهمی در میزان آب قابل دسترس در یک منطقه دارد. نوع دیگر برگشت آب به اتمسفر، عمل فیزیولوژیکی گیاهان است که به آن تعرق میگویند و در معادله بیلان آبی نقش یکسانی دارند لذا در یک منطقه با هم در نظر گرفته میشوند و مورد محاسبه و اندازه گیری قرار میگیرد. میزان تبخیر تحت تاثیر کمبود رطوبت اشباع، دمای هوا، سرعت باد، عمق آب، میزان تشعشع خورشید، غلظت املاح موجود در آب و رنگ مایع و فشار اتمسفر قرار دارد.
نقشه خطوط هم تبخیر سالانه استان شکل (۳-۴) توسط وزارت نیرو تهیه شده است. بالاترین خط هم تبخیر در سومار که بدلیل ارتفاع پست و افزایش قابل ملاحظه درجه حرارت خورشید و همچنین تاثیر آب و هوای گرم صحاری عربستان و عراق نام برد. کمترین آن در مناطق سردسیر در شرق شهرستان سنقر مشاهده میگردد. با عبور از سمت غرب به شرق استان و بالا رفتن ارتفاع متوسط منطقه مقدار تبخیر به طبع کاهش درجه حرارت کاهش مییابد، که میتوان به خطوط هم تبخیر ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰ میلی متر اشاره نمود که بیشترین سطح استان را پوشش می دهد، در این میان مناطق شمال کنگاور و شرق سنقر کمترین مقدار تبخیر را با منحنی ۱۸۰۰ میلی متر دارا می باشد.
شکل (۳-۴): نقشه خطوط هم تبخیر سالانه استان کرمانشاه
باد
باد یک متغیر مهم اکولوژیک است که در گرد افشانی و بذر افشانی گلها و دانه گرده آنها سهم بسزای دارد. همچنین می تواند باعث ایجاد صدمات مکانیکی مانند شکستن شاخ و برگ گیاهان و ریشه کن شدن گیاهان که دارای ریشه های کم عمق هستند و نیز صدمات فیزیولوژیکی مانند افزایش شدت تبخیر گیاه و تعریق گیاه که در صورت جبران نشدن آب مورد نیاز گیاه باعث خشکی گیاه می شود. بر این اساس سرعت باد در فصل پاییز یعنی فصل بذر افشانی گیاه و سرعت باد سالانه به عنوان متغیر ورودی در نظر گرفته شود.
بادهای مهم استان کرمانشاه عبارتند از:
الف: بادهای باختری: این بادها رطوبت نسبی اقیانوس اطلس و مدیترانه را به سمت استان هدایت می کنند که موجب بارش در استان می شود که معمولا در زمستان و بهار بیشتر رخ میدهد.
ب: بادهای شمال: در فصل گرم سال میوزند و در اعتدال آب و هوای بخشی از استان و کاهش گرمای آن موثر است.
پ: بادهای سام یا سموم: تنها در بخش مرزی استان میوزد و هوای آن در تابستانها بسیار گرم و غیر قابل تحمل بوده که آسیب زیادی به محصولات کشاورزی و باغات میرساند [۱،۱۹].
نور
نور عامل موثری است که بر کلیه اعمال حیاتی گیاه به طور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت دارد. نور شکل و ساختمان داخلی گیاه را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث جذب مواد غذایی گیاه می شود. گیاهان برای بدست آوردن نور بیشتر به رقابت میپردازند و در هر محیط، بسته به میزان و شدت نور ممکن است گیاهان نور پسند یا سایه پسند باستقرار یابند [۴۲].
مناطق آب و هوایی در استان
الف: منطقه سردسیر: این نوع آب و هوا در مناطق مرتفع استان مشاهده می شود. بخشهایی از شهرستانهای کنگاور، سنقر، پاوه، جوانرود و همچنین بخش هایی از ثلاث باباجانی از این نوع آب و هوا برخوردارند. تابستانهای ملایم تا گرم و زمستا نهای سرد تا خیلی سرد، از مهمترین ویژگیهای این نوع آب و هوا میباشد. میانگین دمای تابستان و زمستان این منطقه به ترتیب ۶/۲۶ و ۴/۳ درجه سانتی گراد است. و میانگین بارش۵۳۸ میلی متر که بیشتر آن به صورت برف است.
ب: منطقه گرمسیر: اراضی پست واقع در غرب استان، شامل قصرشیرین، سومار، سرپل زهاب و گیلان غرب از مناطق گرمسیری استان به شمار میرود. ارتفاع کم و استقرار در مجاورت بیابانهای خشک عراق از عوامل مؤثر در گرم بودن این منطقه است. از ویژگیهای این آب و هوا، تابستانهای بسیار گرم و زمستانهای ملایم می باشد. میانگین دمای تابستان و زمستان این منطقه آب و هوایی به ترتیب ۵/۳۲ و ۱۱ درجه سانتی گراد است. این منطقه به طور میانگین ۳٨۵ میلی متر بارش دارد و برف به ندرت در این منطقه آب و هوایی مشاهده می شود.
پ: منطقه معتدل: مناطقی که در حد فاصل دو منطقه گرمسیری غرب و سردسیری شرق و شمال استان قرار دارند، دارای زمستانهای ملایم تا سرد و تابستانهای گرم هستند. میانگین دمای تابستان و زمستان این منطقه به ترتیب ۱/۲۶ و ۱/۴ درجه سانتی گراد و میانگین بارش ۴۴١ میلی متر است. بخش اعظم شهرستانهای کرمانشاه، اسلام آباد، روانسر، صحنه، هرسین و بخشی از دالاهو در این منطقه آب و هوایی قرار گرفتهاند [۱۷،۱۹].
خصوصیات پوشش گیاهی
استان کرمانشاه دارای مراتع درجه یک و سرسبزی است و درههای مناطق غربی تا جنوب شرق آن یعنی ارتفاعات اورامانات تا زردلان و هلیلان از جنگل پوشیده شده است. این درهها با توجه به داشتن آب و هوای معتدل و مناظر طبیعی زیبا، یکی از بهترین مناطق کشور برای اتراق و تفریح و استقرار ایلات محسوب میشوند. پوشش جنگلهای استان بیشتر شامل گونه بلوط ایرانی Quercus persica و گونه Q. infectoria است که گونه های همراه آنPistacia atlantica، Pistacia khinjuk، Acer Acineran، Cerataegus sp، Amygdalus orientalis، Amygdalus escoparia،Amygdalus lycioides ، Pyrus hyrcanica، Prunus Serotina، Ficus carica میباشد. همچنین گونه های مهم مرتعی در استان کرمانشاه شامل گون (Astragalus)، فستوکا (Festuca ovina)، جاشیر (Prangus sp)، علف باغ (Dactylys glomerata)، کما (Ferula sp) و گونه های که کاربرد دارویی و صنعتی دارند که شامل گلگاوزبان (Echium amoenum fisch et)، ترشک (Rumex alpinus L)، خاکشیر(Descurainia sophia)، درمنه (Artimisia sp)، تلخه بیان (Sophora alopecuriodes)، آویشن(Thymos spp) که در بیشتر سال میرویند. جنگلهای استان کرمانشاه از شمال به جنوب شامل جنگلهای ( اورامان)، نوسود، پاوه، جوانرود، سرپلذهاب، کرند تا پاطاق است شکل (۳-۵). گسترش و پراکنش این جنگلها بسیار نامنظم بوده که بخاطر توپوگرافی، اقلیم، زمین شناسی و خاک منطقه میباشدکه از طرف جنوب با جنگلهای لرستان و بختیاری و از غرب نیز به جنگلهای شمال عراق متصل میشوند[۱،۲۷،۴۷].
تهیه نقشه پوشش گیاهی و انتخاب گونه های گیاهی
لازمه پهنه بندی اقلیم رویشی نقشه پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه میباشد. نقشه پوشش گیاهی استان [۳۷] از مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه تهیه گردید. روش انتخاب گونه های گیاهی برای انجام مطالعه در استان کرمانشاه بدین صورت انجام شد که گونه های انتخابی بایستی جزء گونه های غالب و هم گونه همراه باشد همچنین پراکنش مناسبی در منطقه داشته باشد. بررسی نقشه پوشش گیاهی استان کرمانشاه نشان داد که ۴ گونه Festuca ovina، Quercus persica، Bromos tomentellus،Hordeom bulbosa جزء گونه های غالب منطقه بوده اند همچنین در منطقه دارای گسترش مناسبی هستند.
شکل (۳-۵): نقشه پراکنش جنگل در استان کرمانشاه
جمع آوری آمار و اطلاعات هواشناسی
جمع آوری اطلاعات هواشناسی درکشور توسط وزارت نیرو و وزارت راه و شهرسازی صورت میگیرد که هرکدام از این وزارت خانه ها دارای ایستگاههای هستند. ایستگاههای تحت نظر وزارت نیرو شامل دو ایستگاه باران سنجی و تبخیر سنجی میباشد و ایستگاههای سازمان هواشناسی کشور شامل ایستگاههای باران سنجی، کلیماتولوژی و سینوپتیک هستند.
انتخاب ایستگاههای لازم
برای انجام مطالعات اقلیم شناسی نیاز به داده های هواشناسی در ایستگاههای سینوپتیک و کلیماتولوژی و … میباشد. آمار ایستگاههای مورد نیاز در منطقه مورد مطالعه را از اداره کل هواشناسی استان کرمانشاه و اداره آب منطقهای استان کرمانشاه تهیه شد. تعداد ایستگاه موجود در استان کرمانشاه ۱۷ تعداد میباشد که برای چنین مطالعه ای بسیار اندک بوده و نمی توانند کل استان را پوشش دهد. همچنین پهنه بندی اقلیم رویشی نیازمند اطلاعات هواشناسی کافی در تمام سطح منطقه میباشد. به همین دلیل داده های هواشناسی ایستگاههای استان بایستی به سطح کل استان با روش های درونیابی تعمیم داده شوند [۷]. با توجه به اینکه درونیابی تنها در داخل شبکه می تواند به خوبی انجام گیرد نیاز به تعدادی ایستگاه در خارج از منطقه مورد مطالعه است تا بتوان به طور صحیح درونیابی صورت گیرد و منطقه را کامل پوشش دهد. از اینرو ایستگاههای از استانهای کردستان، همدان، لرستان و ایلام که هم مرز و نزدیک به استان کرمانشاه هستند برای بالا بردن دقت درونیابی داده ها انتخاب شدند. آمار ایستگاههای اطراف منطقه مورد مطالعه از اداره کل هواشناسی استانهای همسایه و مجاور استان کرمانشاه تهیه شد. همچنین هم مرز بودن استان کرمانشاه با کشور عراق نیاز به داده های هواشناسی منطقه مرزی کردستان عراق برای درونیابی امری الزامی بود که متاسفانه داده های این ایستگاهها در دسترس نبود و درونیابی بدون داده های این مناطق صورت گرفت جدول (۳-۱). موقعیت ایستگاههای مورد مطالعه در منطقه در شکل (۳-۶) آمده است.
شکل (۳-۶): پراکنش ایستگاهها در منطقه مورد مطالعه
جدول (۳-۱): طول، عرض و ارتفاع ایستگاههای مورد مطالعه