درتحقیقات کیفی وتوصیفی وبه خصوص تحقیقات مردم شناسی یک مردم شناس یک منطقه کوچک راانتخاب وتمام آن منطقه را به صورت دقیق وکامل بررسی می کنند وتعدادی ازخانواده هارابررسی نمی کندتا آنها رابه کل جامعه تعمیم بدهد بلکه دربین افراد جامعه زندگی می کند وتمام کارها واعمال آنها را کاملاً ودقیق زیر نظر می گیرد . برای نمونه گیری این تحقیق از دو روش نمونه گیری تصادفی وترجیحی استفاده شده است. همچنین برای اینکه موضوع تحقیق ما معرف تمام چند زنه های جامعه خاش باشد ازبیشتر بخشها ومناطق آن نمونه های انتخاب شد هرچند بعضاًحتی نخواستند اسم منطقه آنها نیز گفته شود،همچنین از گروهای مختلف مردمی شامل تجار وبازاریها،مولوی ها،تحصیل کرده ها،بی سوادان،روستایی وشهری که معرف جامعه مورد مطاله ما بود نمونه های انتخاب شد وازطریق مشاهده مشارکتی ومصاحبه و پرسشنامه ازآنها تحقیق به عمل آمد.
فصل چهارم
بررسی مردم شناختی خانواده های چند همسری قوم بلوچ درشهرستان خاش:
۴-۱- علل و عوامل چند همسری :
چند زنی مساله ای نیست که فقط درمیان قوم بلوچ ویامسلمانان رواج داشته ودارد یافقط مربوط به کشورهای آسیایی باشد بلکه یک پدیده ای است که اکثر کشورهای جهان به نوعی درتاریخ خود با آن سروکار داشته اندهر چند درحال حاضر آن رانمی پسندند.
هیتچنز در مقاله ای با عنوان مطالعه ی چند همسری می نویسد:چند همسری رسمی رایج در بیشتر تمدن های باستانی از قبیل مصر، هند، ایران و حتی روم و یونان بود.مردان تعداد زنان خود را با زنان صیغه ای که با آنها در یک خانه زندگی می کردند تکمیل می نمودند. وی همچنین دلایل عملکرد چندهمسری را چنین بر می شمارد:از دست دادن جوانی و پیری زود رس زنان نسبت به مردان در جوامع ابتدایی. عقیمی یا نازایی زن اول، روشی برای تولید ثروت و رفاه، روشی برای تأمین امنیت اجتماعی ، تمایل به داشتن تعداد زیاد فرزند، بیشتر بودن تعداد زنان نسبت به مردان، ممنوع بودن مقاربت در هنگام بارداری و شیردهی در زوج هایی که نیاز های مشروع جنسی دارند، بیماری زن اول، کاستن فشار کاری زن اول، مرگ و میر کودکان ، دلایل مذهبی و جانشینی برای طلاق (هیتچنز،۱۹۹۷ : ۱۷)
کلود ریویر درباره اهداف چند همسری چنین می نویسد: اهداف استراتژیک ازدواج های چندهمسری شامل هدف جمعیتی به منظور افزایش تعداد فرزندان، هدف اقتصادی ، هدف سیاسی، هدف دینی، هدف اجتماعی، و هدف روانی جسمانی است.(فکوهی؛ ۱۳۷۹ص۱۰۹)
البته نباید برتری وطولانی بودن قدرت جنسی مرد رانسبت به زنان نادیده گرفت؛چرا که مردان برخلاف زنان تاپایان عمر از توانایی تولید مثل برخوردارند.
سعیدی در این باره می نویسد: توانایی تولید نسل در مردان طولانی تر از زنان است. زنان معمولاً در سن ۵۰ سالگی یائسه می شوند اما مردها تا سال ها بعد حتی تا آخر عمر طبیعی خود تا ۱۰۰ سالگی نیز قدرت زاد و ولد دارند. می تواند دوره تولید نسل در مردان را حدود ۸۰ یعنی دو برابر زنان دانست و همین خصوصیت ذاتی به مردان اجازه می دهد که بتوانند با بیش از یک زن ازدواج کنند. (یزدان پناه،بهروز،فریدون،پوردانش و همکاران تعیین اولویت های پژوهشی حوزه،سلامت از طریق نیاز سنجی در استان کهگلویه و بویراحمد،ارمغان دانش، فصلنامه علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ۱۳۸۲،سال هشتم)
علاوه بر موارد بالا درباره علل چند همسری که در میان مردان قوم بلوچ خاش نیزدیده می شود موارد دیگری نیز است که به ذکر آنها می پردازیم.
در بررسی علل و عوامل چند همسری مردان بلوچ این شهرستان به دو دسته از عوامل بر می خوریم که یک دسته از این عللها جنبه مثبت دارند و دسته ای دیگر جنبه های منفی، لذا ابتدا به جنبه ی مثبت آن می پردازیم و در نهایت جنبه های منفی یا غیر مفید آن به طور کامل شرح داده خواهد شد .
۴-۲- علل و عوامل مفید و مثبت چند زنی
هرگاه اسم چند همسری به میان می آید همه بادیدی بد ومنفی به آن نگاه می کنند حال برای اینکه یکطرفه به قاضی نرفته باشیم فواید چندزنی رانیز بیان می کنیم . آقای حمید کریمی در کتاب حقوق زن ، تعدد زوجات را جزء حقوق زن می داند و برای تعدد زوجات ، علل و عوامل زیر را مطرح می کند:
عوامل جغرافیایی: بعضی از دانشمندان همچون منتسیکو و گوستاولوبون می گویند: علت چند زنی آب و هوای مشرق زمین، بلوغ و پیری زودرس زنان و مزاج گرم مردان آن دیار است که در پایان وی مدعی می شود که این علت عمومیت ندارد.
عادت ماهانه و عدم آمادگی برای مقاربت.
مسائل دوران زایمان و خستگی ناشی از آن و محدودیت باردار شدن و نیز محدودیت میل جنسی.
محدود بودن دوران فرزندزایی زن نسبت به مرد و میل مرد به داشتن فرزند بیشتر. (یائسگی یا نازایی زنان)
استفاده اقتصادی مرد از زن و فرزند.
علاقه مردان به کثرت فامیل و عشیره.
فزونی تعداد زنان بر مردان.
شهوت زودرس ، حس تنوع طلبی و قوت شهوت در بعضی از مردان.
مسافرت زن و مرد برای کار یا تحصیل و یا جدایی زن و شوهر.
وی در پایان بر گفته های استاد مطهری مبنی بر فزونی تعداد زنان نسبت به مردان تأکید و تعدد زوجات را جزء حقوق زنان می داند و مدعی است در جامعه ای که تعداد زنان آماده ازدواج زیاد است، قانون انحصار ازدواج تک همسری مخالف حقوق طبیعی زن است. در نتیجه تک همسری را خلاف حق طبیعی بشر (زن) می داند. (کریمی،۱۳۸۴، ۱۲۴-۱۲۲)
دکتر مطهری ضمن توضیح این مطالب در صفحات ۳۱۶- ۳۰۸ عوامل دیگری را نیز اضافه می کند از جمله نازا بودن زن یا یائسه شدن او و احتیاج مرد به فرزند یا نیازمندی قبیله یا کشور به کثرت نفوس و ارضاء جنسی . وی اذعان می دارد که امروزه به برکت سرشماری کشورها و ارائه آمار جمعیتی مشخص می شود که در بسیاری از کشور ها آمار جمعیتی فرزندان پسر بیشتر از دختران است. اما درصد زنان آماده به ازدواج بنا به دلایلی چون جنگ و کارهای سخت ، بیشتر از مردان است. وی میزان تلفات جنگ در عصر صنعت را صدها برابر عصرهای شکار و کشاورزی می داند و تلفاتی که در دو جنگ بر جنس مرد وارد شد را حدود هفتاد میلیون نفر میداند. غرق شدن ها ، سقوط ها، زیر آوار ماندن ها،تصادفات و … چون بر مرد بیشتر اتفاق می افتد و از همه مهم تر مقاومت بیشتر زنان در برابر بیماری ها را عاملی برای فزونی تعداد زنان آماده به ازدواج می داند. و مثالی از کشور آلمان بعد از جنگ جهانی می زند که به خاطر قانون تک همسری و سخت گیری کلیسا، زنان زیادی از حق ازدواج محروم و یا به فساد اخلاقی دچار شدند.(مطهری،۵۸، ۳۲۴- ۳۱۶)
۴-۳- چندهمسری عامل نجات تک همسری:
یکی دیگر از فواید چندهمسری ، آرامش و آسایش افراد تک همسر و آسوده زندگی کردن آنان است بطوریکه خانواده های تک همسر ما نسبت به خانواده های تک همسر غربی از آرامش روحی و روانی بیشتری برخوردارند. چرا که مردان ما در خانواده تک همسری همانند خانواده های غربی در دام زنان فاسد و معشوقه بازی نمی افتند. برای روشن تر شدن بحث، مطالبی از کتاب نظام حقوق زن در اسلام استاد مطهری به میان میاوریم. استاد در این زمینه می فرماید: تعجب می کنید اگر بگویم تعدد زوجات دردول مشرق زمین وکشورهای اسلامی مهم ترین عامل نجات تک همسری بوده.بلی مجاز بودن تعدد زوجات بزرگتریت عامل نجات تک همسری است. به این معنی که در شرایطی که موجبات تعدد زوجات پیدا می شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان فزونی می گیرد، اگر حق تأهل این عده از زنان به رسمیت شناخته نشود و به مردانی که واجد شرایط اخلاقی مالی و جسمی هستند، اجازه چند همسری داده نشود، رفیق بازی و معشوقه گیری ریشه تک همسری واقعی را می خشکاند. (مطهری ۵۸ص۳۳۵)
راه حل مناسب برای افزایش تعداد زنان نیازمند به ازدواج به مردان در جامعه چیست؟
با توجه به آن همه توضیحاتی که درباره خانواده های چندهمسری و تک همسری داده شد و دلیل های مثبت و منفی فراوانی را بیان کردیم، حال این سؤال مطرح می شود که به واسطه ضرورت های اجتماعی مخصوصاً فزونی نسبت به زنان نیازمند به ازدواج نسبت به مردان نیازمند چه باید کرد؟
چرا که با این وضع تک همسری مطلق در خطر می افتد، با توجه به توضیحات دکتر مطهری برای ما دو راه حل بیشتر نمی ماند.
۱-راه حلی که جوامع اسلامی و مشرق زمین پیش رو گرفته و تعدد زوجات است. که در این جامعه فقط عده معدودی تقریباً ده درصد از مردان واجد شرایط به چند زنی رو می آورند و کانون خانواده های تک همسری نیز گرم و بدون شکل روحی روانی می ماند. و زنان نیازمند ازدواج از طریق همسر دوم شدن به حق مسلم و طبیعی خود می رسند و سرگرم خانه و زندگی و بچه های خود می شوند.
۲-اغفال مردان تک همسر دیگر راه حل دوم که اکثر کشور های غربی در پیش گرفته اند یعنی قانون تک همسری و پافشاری بر آن یا بعضی از مردان تحصیل کرده ما برآن تأکید می کنند.
به قول استاد شهید که می گوید: آیا این افراد که چشم ها را روی هم گذاشتند نمی دانند با شعار زنده باد تک همسری و مرگ بر چند همسری دردی دوا نمی شود. آیا اینها نمی دانند که تعداد زوجات جزء حقوق زن است نه حقوق مرد و ربطی به حقوق مقابل زن و مرد ندارد.(مطهری،۵۸،۳۳۸)
آیا کشورهای غربی که راه حل مناسبی برای فزونی تعداد زنان نیازمند به ازدواج در پیش گرفته اند؟ مسلماً خیر. چرا که اولاً باعث شده اندکه گروهی از زنان از حق طبیعی و مسلم خوددور بمانند. ثانیاً کانون خانواده های تک همسری را به لرزش در آورده اند بطوری که زنان بدون شوهر از طریق اغفال و اغوای مردان همسر دار و معشوقه بازی کانون خانواده ها را متزلزل کرده اند. ثالثاً باعث ایجاد بی بند و باری و فساد اخلاقی در جامعه شده اند و در نهایت مدعیان خانواده های تک همسری و مخالف تعدد زوجات کارشان به جایی رسیده که بعلت بی بند و باری فراوان جنسی در جامعه دیگر مردان از زنان خسته شده اند و به دنبال مردان دیگر و همجنس بازی راه افتاده اند.
۴-۴- چند همسری حقی برای زنان:
بد نیست حق زن در چند همسری را از دیدگاه شهید بزرگوار مطهری بیان کنیم و ببینیم شهید مطهری چه نظری در این باره دارد. شهید بزرگوار بعلت فزونی تعداد زنان آماده ازدواج نسبت به مردان، چند همسری را حقی برای طبقه زن می داند و برای مردان و زنان متاهل وظیفه می داند و اذعان می دارد که اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای مشکل بزرگی است چرا که در آن به تمام حقوق انسانی از جمله آزادی امنیت و … برای هر نژاد و مذهب و قومی قائل شده اما به حق تاهل توجهی نکرده است و معتقد است هر کسی علاوه بر تمام حقوق مشروع ، حق داشتن زن یا شوهر و یا فرزند را دارد و آن را از اصیل ترین حقوق بشری می داند و از آنجاییکه تعداد زنان بیشتر است و تعداد مردان کمتر، حال اگر زنی قصد ازدواج داشته باشد و قوانین دست و پا گیر مثلاً قوانین آلمان انگلیس و سایر کشورهای غربی جلوی چند زنی را بگیرد تکلیف این زن چیست؟ آیا تعداد بیشماری از زنان از حق طبیعی خود محروم نمی مانند و از زنان مسلمان روشن بین حتی خواسته است که به نام حمایت از حقوق زنان و حمایت از اخلاق و حمایت از نسل بشر به کمیسیون حقوق بشر در سازمان ملل پیشنهاد بدهند تا تعداد زوجات را به همان شرایطی که اسلام گفته بعنوان حقی از حقوق بشر به رسمیت بشناسد. شهید بزرگوار نظریه و راه حلی را که راسل برای حمایت از زنان بدون شوهر در انگلستان مطرح می کندمبنی بر اجازه به آنها تا برای داشتن فرزند به شکار مردان بپردازند را مطرح می کند و آن را با راه حل اسلامی مقایسه میکند و در پایان از گزارشی که در ۱۶ دسامبر توسط خبرگزاری فرانسه منتشر شد مبنی بر اینکه از هر ده هزار نوزادی که در لندن بدنیا می آیند یک نفر آنها غیر مشروع است سخن می آورد و از کشور های غربی که مخالف قانون چند همسری هستند انتقاد می کند و می گوید شما قانون همجنس بازی را در کشور های خود به تصویب می رسانید اما از حق طبیعی زنان آماده ازدواج چشم پوشی می کنید و مردان را روز به روز از زنان دورتر و حقوق طبیعی زنان را پایمال می کنید.(مطهری،۱۳۵۸،۲۳۰تا۳۳۶)
حال با توجه به احکام اسلامی و توضیحاتی که مفسرانی چون شهید مطهری و سایر روشنفکران مطرح کردند معلوم می شود که چند همسری را می توان حقی برای زنان دانست و نه ظلم بر آنها. با این وجود بنده حقیر تمام زوایای این موضوع را بررسی و جنبه های مثبت و منفی آن را بیان می کنم و تفسیر و تبیین بیشتر آن با خوانندگان محترم.
آقای محمد جعفری در پایان نامه خود تحت عنوان چند همسری از نظر اسلام، موارد زیر را از فواید چند زنی بیان می کند. ۱-ملحق شدن عده کثیری از زنان به دایره ازدواج و زناشوئی وی معتقد است که زنان بی سرپرست و یا مطلقه و یا ازدواج نکرده از این طریق می توانند به ارضای صحیح و قانونی جنسی خود بپردازند.
۲-منافع اقتصادی چند زنی: چند زنی را وسیله ای برای هدر رفتن ثروت مرد از طریق پرداختن به عیش و نوش نا مشروع می داند. اما در میان مردان بلوچ شهر خاش از آنجاییکه جامعه آنها عشایری است داشتن زنان بیشتر فعالیت اقتصادی بیشتری درزمینه کشاورزی و باغداری و تولید و پرورش دام و فرآورده های دامی محسوب می شود.
۳-اصلاح جامعه از طریق تعدد زوجات: وی مدعی است که زنان بدون شوهر ممکن است بر اثر حسادت حریم امن خانواده ها را در هم بشکنند. در صورت ازدواج آنها با مردان دیگر آنها به تربیت فرزندان و پرداختن به امو خانواده مشغول می شوند.(محمد جعفری،پایان نامه ارشد،چندهمسری ازنظر اسلام،زمستان ۷۳)
البته باید گفت اکثر جامعه شناسان ومردم شناسان مانند مورگان، دورکهیم،وبرو…بهترین نوع خانواده راتک همسری می داننداز نظر دورکهیم آخرین وبهترین نوع خانواده در جهان تک همسری است و ناشی از فرایند تطور مبتنی بر انقباض تدریجی به صور گوناگون از نظر حجم و ابعاد – وضایف و کارکرد – تعیم بخش – جبرگرایی و پذیرش تطور خطی است . کلودلوی اشتروس از مشهورترین محققان جهان در زمینه خانواده و خویشاوندی است که مهمترین دستاورد او در جامعه شناسی خانواده تتبع ژرف وی در زمینه منبع زنای با محارم اسات و آن را نخستین گام انسان درراه فرهنگی شدن و آمیختن سائقه های طبیعی با قواعد فرهنگی می داند ( ساروخانی ؛۱۳۸۲:-۱۵۶-۱۵۵)
۴-۵- علل مثبت چندزنی مردان بلوچ شهرستان خاش
-تحکیم روابط بین قبایل دیگر
-دوستی باسایر طایفه ها
-جلوگیری ازجنگ وخونریزی
-اتحاد واعتماد باسایرقبایل
تحکیم روابط و ارتباطات قومی و قبیله ای :
معمولا برای ایجادرابطه دوستی و خویشاوندی و محکم شدن روابط بین قبیله ها سران قبایل از طوایف و قبیله های دیگر زن می گیرند یا خواهر و دختران خود را به سران طوایف دیگر یا بزرگانشان می دهند که این رسم در اکثر طوایف این شهرستان دیده می شود و دلایل آن نیز مبرم و آشکار است که می توان به تحکیم روابط بین این قبیله ها اشاره کرد و برای جلوگیری از جنگهای طایفه ای و خون وخونریزی و ایجاد رابطه دوستی از طریق فامیل شدن طوایف با همدیگر است به طوری که به عنوان مثال مادرسردار طایفه گمشادزهی تاج محمد گمشادزهی ازطایفه ریگی وازنزدیکان سرداربشیراحمدریگی است و در حال حاضر رابطه آنها با همدیگربسیار خوب و صمیمانه است .
نفوذ سران قبایل در میان اقوام کوچکتر :
یکی دیگر از علل چند زنی مردان بلوچ وبخصوص سران طوایف در میان طایفه های کوچکتراست یعنی از طریق داماد آن طوایف شدن سعی دارند هم پیمانان بیشتری برای خود بدست بیاورند تا در هنگام ائتلافات و یا درگیری ها افرادی جدای از طوایف خود و به عنوان هم پیمان داشته باشند .
جوانمردی و حمایت از زنان بی سرپرست فامیل:
فرد آر دیوید در کتاب مدیریت استراتژیک خود در این مورد می گوید: اکثر مقامات اجرایی در زمان کنونی درباره کسب اطلاعات محرمانه از شرکتها سه دیدگاه نادرست دارند:
۱٫ کسب اطلاعات محرمانه از شرکتها یا اجرای چنین برنامه هایی به مقدار زیادی نیرو، رایانه و منابع دیگر نیاز دارد.
۲٫ جمع آوری اطلاعات محرمانه درباره شرکتهای رقیب به معنی نقض قوانین ضد انحصاری است. کسب اطلاعات محرمانه مترادف با جاسوسی در شرکتها است.
۳٫ گرد آوری اطلاعات محرمانه از شرکتها کاری غیر اخلاقی در تجارت است.
هیچ گاه نباید از روش های نادرست و خلاف اصول اخلاقی مانند رشوه، گوش دادن از راه تلفن و دزدی های اطلاعات رایانه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شود(دیوید،به نقل از اعرابی ،۱۳۷۹، ۲۴۴-۲۴۷).
هوشمندی رقابتی یک فرایند قانونی است و بر جاسوسی تجاری و یا تحقیقات مخفیانه دلالت ندارد، بلکه از اطلاعات عمومی در دسترس، مثل اطلاعات موجود در اینترنت برای یافتن اطلاعات رقبا و بازار استفاده می کند(همان).
۲۱-۲-۲- اخلاق و هوشمندی رقابتی
جاسوسی اقتصادی یک سوال و ابهام اخلاقی را در هوشمندی رقابتی به وجود آورده و این موضوع، خود یک ناکامی برای آن بوده و گاهی هم باعث غفلت از هوشمندی رقابتی می شود (این موضوع نباید اهمیت و اثر هوشمندی رقابتی بر موفقیت در تجارت را زیرسوال ببرد.) مهم اینکه اصول انجمن حرفه ای هوشمندی رقابتی بر اساس یک چارچوب اخلاقی سفت و سخت استخراج شده اند(جاوید، ۱۳۸۸، ۱۷).
هدف هوشمندی رقابتی دزدیدن رازهای تجاری رقبا یا سایر دارایی های شخصی آنها نیست؛ بلکه ترجیحاً به شیوه ای سیستماتیک، علنی، (قانونی) اطلاعاتی را گردآوری می کند که وقتی مرتب شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، درک بهتری از ساختار، فرهنگ، قوت ها و ضعف های شرکت های رقبا به ما بدهند(همان).
۲۲-۲-۲- وظایف متخصصین هوشمندی رقابتی
در فرایند هوشمندی رقابتی باید نکات ظریف متعددی را در نظر گرفت. یکی از آنها آشنا بودن با وظایف متخصصین هوشمندی رقابتی است که عبارتند از :
-
- فراتر رفتن از جستجوهای اینترنتی: گردآوری اطلاعات از منابع انسانی
-
- فراتر رفتن از دادههای عمومی: گردآوری اطلاعاتی که به دست آوردن آنها سخت است
-
- فراتر رفتن از رقبا: تجزیه و تحلیل کل بازار و صنایع
-
- فراتر رفتن از تجزیه وتحلیلهای ایستا و آمار بازار کنونی: پیش بینی تغییرات
-
- فراتر رفتن از هوشمندی بازاریابی : درک اصول حسابداری و مالی
-
- فراتر رفتن از بازاریابی ، سرمایهگذاری و قیمت: درک استراتژی
-
- فراتر رفتن از استراتژی: درک ریسک(درگی،۱۳۸۹، ۱۶ ).
۲۳-۲-۲- مقابله با هوشمندی
همان طور که هوشمندی رقابتی به صورت گسترده در راستای تحقیق و طرح ریزی ایفای نقش می کند، برای مقابله با هوشمندی رقابتی شرکت های دیگر نیز به کار می آید، از جمله تلاش های هوشمندی رقابتی معطوف به جمع آوری، حفظ و نگهداری اطلاعات شرکت در مقابل دیگر شرکت ها است و این عمل در چارچوب قوانین و یا به شکل غیر قانونی صورت می گیرد (همه عاملان هوشمندی جزء اعضای انجمن حرفه ای هوشمندی رقابتی نیستند.) حفظ اسرار شرکت بخش مهمی از فعالیت های هوشمندی رقابتی است(جاوید،۱۳۸۸،۱۹ ).
۳-۲- بخش دوم: بیمه
۱-۳-۲- تعریف بیمه
بیمه قراردادی است که اشخاص با پرداخت وجهی تحت عنوان حق بیمه، منعقد کنند که در صورتی که موضوع بیمه گذاشته به نحوی از انحاء در مخاطره افتد شرکت بیمه از عهده خسارت برآید. بیمه شامل موارد ذیل میشود: بیمه عمر، بیمه اعضاء بدن، بیمه حریق، بیمه سرقت و غیره.( محمد معین،ج۱ ، ۶۳۳)
بیمه در سادهترین تعریف؛ روشی است برای انتقال ریسک. در تعریف ماده یک قانون بیمه ایران : بیمه عبارت است از قراردادی که به موجب آن یک طرف (بیمه گر) تعهد میکند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر(بیمه گذار) در صورت وقوع یا بروز حادثه خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی را بپردازد. متعهد را بیمه گر، طرف تعهد را بیمه گذار و وجهی را که بیمه گذار به بیمه گر میپردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه میشود موضوع بیمه نامند.( قانون بیمه مصوب ۱۳۱۶)
این تعریف بیمه را صرفا” عقدی دانسته که بین طرفین قرارداد یعنی بیمه گر و بیمه گزار منعقد می شود و برای هریک تعهداتی به وجود می آورد. لکن از نظر فن بیمه، بیمه عبارت از این نیست که بین بیمه گر و یک بیمه گزار رابطه حقوقی ایجاد کند. اگر درمقابل بیمه گر فقط یک بیمه گزار وجود داشته باشد اصولا” بیمه ای وجود ندارد و عمل بیمه گر توجیه پذیر نیست، باتوجه به ماهیت عمل بیمه، قرارداد بیمه گر با بیمه گزار زمانی کار بیمه گری تلقی می گردد که یکی از هزارها قراردادی باشد که بین بیمه گر و بیمه گزار بسته شده و بعبارت دیگر بیمه گزار در زمره گروه بیمه گزاران قرار گیرد.( قانون بیمه مصوب ۱۳۱۶).
۲-۳-۲- تعریف فنی بیمه
باتوجه به موارد یادشده وازدیدگاه فنی: بیمه عملی است که به موجب آن یک طرف(بیمه گر) باقبول مجموعه خطرها و بارعایت قواعد آمار و احتمالات در ازاء دریافت وجهی(حق بیمه) از طرف دیگر (بیمه گزار)تعهد می نماید درصورت تحقق خطر معینی خسارت وارد به او و یا شخص دیگر را جبران کرده و یا وجه معینی بپردازد و یا خدمتی انجام دهد ( کریمی،۱۳۷۶، ۶۳).
۳-۳-۲- شرایط اساسی عقد بیمه
درماده ۱۹۰ قانون مدنی چهارشرط اساسی زیر: ۱- قصد و رضای طرفین ۲- اهلیت طرفین ۳-موضوع معین ۴- مشروعیت جهت معامله
قصد و رضای طرفین: طرفین قرارداد یعنی بیمه گر و بیمه گزار باید قصد و اراده انجام بیمه را داشته باشند و رضایت آنها نباید معلول یا معیوب باشد. دراینجا ممکن است سئوالی درباره بیمههای اجباری مطرح شود، زیرا در بیمههای اجباری اغلب بیمه گزاران و گاهی بیمه گران رضایت کامل ندارند. به این سئوال چنین پاسخ داده میشود. چون بیمههای اجباری برمبنای مصلحت و منافع اجتماع برقرار می شود مصلحت جامعه بر رضایت شخص بیمه گزار مرجح است و اصولا”طبق ماده ۲۰۷ قانون مدنی ملزم شدن شخص به انشاء معامله به حکم مقامات صالحه قانونی اکراه محسوب نمیشود”. اهلیت طرفین: ۱- اهلیت بیمه گر براساس قانون ودرقالب شرکتهای سهامی عام ایرانی روشن و بدون ابهام است. ۲- اهلیت بیمه گزار. ماده ۲۱۱ قانون مدنی اعلام میدارد: ” برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ و عاقل و رشید باشند”. ۳- بموجب ماده ۲۱۲ قانون مدنی، بالغ کسی است که ۱۸ سال تمام داشته باشد، عاقل کسی است که مجنون نباشد و رشید کسی است که قوه تمیز داشته و خوب و بد خود را تشخیص دهد. موضوع معین: موضوع قرارداد بیمه باید مشخص و معلوم باشد، یعنی طرفین دقیقا” باید مشخص نمایند هرکدام چه تعهدی را نسبت بطرف مقابل بعهده میگیرند. ۱- دمشخص شدن موضوع بیمه از نظر حقوقی: درهنگام انعقاد قرارداد، تعهد یک طرف یعنی بیمه گزار معلوم است. یعنی پرداخت مبلغی مشخص بعنوان حق بیمه. حال چنانچه تعهد طرف دیگر یعنی بیمه گر را پرداخت خسارت بدانیم، باتوجه به اینکه میزان تعهد بیمه گر حسب دامنه خطر موضوع بیمه متغیر خواهد بود (ازصفر تا صد درصد سرمایه بیمه) موضوع عقد نامعلوم خواهد بود. لذا در ارتباط با بیمه گر موضوع عقد تامین (اطمینان خاطر) است که بیمه گر به بیمه گزار میدهد و به این اعتبار هم خطر و هم حداکثر تعهدی را که بیمه گر بعهده خواهد گرفت معلوم و معین است. ۲- مشخص شدن موضوع بیمه از منظر فنی: دراین حالت چهار مشخصه زیر برای روشن شدن موضوع بیمه یعنی ایفای تعهدات بیمه گر بدرستی، باید مد نظر قرار گیرد. ۱-۲- چه چیزی بیمه میشود؟ مال، شخص و یا مسئولیت؟ درمورد مال، منقول و یاغیر منقول است؟ مشخصات فنی آن چیست؟ ارزش آن چقدر است؟ مقدار آن از نظر کمی و کیفی چه میزان است؟ در مورد انسان، مشخصات فردی شخص بیمه شده چیست؟ زن است یا مرد؟ سن وسال فرد؟ سرمایه مورد تعهد بیمه گر؟ و هم چنین است در مورد مسئولیت، نوع مسئولیت؟ سرمایه مورد تعهد بیمه گر؟ و بطور کلی هر عاملی که به مشخص شدن وجه تمایز، مال، شخص بیمه شده و مسئولیت مورد تعهد کمک می کند بایستی مدنظر قرار گیرد. ۲-۳- مکان مورد بیمه در بیمه نامه میبایستی دقیقا” مشخص باشد. مکان مورد بیمه در بیمههای منقول مانند بیمه اتومبیل و اشخاص محدوده جغرافیایی است، در بیمههای آتش سوزی، مهندسی و مسئولیت موقعیت جغرافیایی و در بیمههای باربری، نوع وسیله حمل (هواپیما، کشتی، قطار و یا کامیون) و محل استقرار کالا (روی عرشه و یا در انبار کشتی) و مسیر حمل را شامل میشود. ۳-۳- مدت اعتبار بیمه (ابتدای و انتهای زمان بیمه) میبایست مشخص گردد. در کلیه رشتههای بیمه میبایست دقیقا” زمانی برای شروع و پایان بیمه نامه در نظر گرفته شود. بیمه گر تنها در مقابل حوادثی که در فاصله زمانی ابتدای و انتهای بیمه تحت پوشش اتفاق میافتد متعهد میباشد. زمان شروع بیمه نامه به استثنای بیمههای باربری که با شروع سفر، آغاز میگردد، در تمامی بیمه نامهها باذکر ساعت و دقیقه مشخص میگردد و زمان خاتمه بیمه نیز به غیر از بیمههای باربری که با خاتمه سفر و تعیین ضرب الاجلی برای بیمه کالاهای وارداتی صورت میپذیرد و در بیمه نامههای عمر بشرط فوت که با فوت بیمه شده خاتمه میپذیرد در سایر رشتههای بیمه با ذکر ساعت و دقیقه میبایست مشخص گردد. ۴-۳- در قرارداد بیمه میبایست دقیقا” خطرهای تحت پوشش ذکر گردد. با توجه به اینکه خطر یکی از ارکان اساسی بیمه است که از یک سو عامل اصلی نگرانی بیمه گزار و از دیگر سو مبنای اصلی تعیین حق بیمه برای بیمه گر میباشد، بایستی دقیقا”مشخص گردد. بعبارت دیگر میبایست خطرهای تحت پوشش و تعهدات بیمه گر در قبال آن بوضوح تعریف و مشخص گردد. این امردرشرایط عمومی و خصوصی و سایرشرایط پیوست بیمه نامهها تحقق میپذیرد(کریمی، ۱۳۷۶ ،۶۲).
۴-۳-۲- پیشینه بیمه و بیمه گری
نخستین قرارداد بیمه ای که به وجود آن پی برده اند، قرار بیمه حمل و نقل(باربری دریایی)است که در سال ۱۳۴۷ میلادی در شهر ژن ایتالیا منعقد شده است،اما این بدین معنی نیست که پیش از آن،انسان درصدد یافتن وسیله ای برای مقابله با آثار حوادث نبوده است .در سده های دور،یک نوع قراردادهایی وجود داشته است که می توان آنها را اشکال ابتدایی بیمه دانست( جباری،۱۳۸۵،۱).
در سده های پیشین،بین دریانوردان حاشیه خلیج فارس مرسوم بوده است که هرگاه در کاروانی یکی از حیوانات باربر می مرد، جیوان دیگری به هزینه افراد کاروان تهیه می شد تا صاحب آن به تنهایی زیان وراده را تحمل نکند. همچنین،در یونان باستان مؤسسه های دولتی شبیه سازمان های بیمه اجتماعی با مددکاری وجود داشتند که به کمک درماندگان می شتافتند و از جمله فعالیت های آنها تأمین زندگی افراد کهنسال از کار افتاده بود.در روم قدیم نیز نمونه هایی از مستمری مادام العمر وجود داشت (همان منبع).
زمان کشف قوانین و اصولی که مربوط به بیمه است، تقریبا به چند سال قبل برمی گردد، اگرچه می توان بیمه را در سنت ها و قراردادهای قبیله ای زمان های قبل نیز یافت که بر طبق آن، در وقوع بعضی از آفات و بلاها، مسئولیت هایی بر عهده یک یا چند شخص می افتاد و بار آن مصیبت به صورت جمعی به دوش کشیده می شد.این سنت از گذشته های دور وجود داشته است.مثال مناسبی از این مطلب،خونبها ودیه هایی است که برای قتل غیرعمدی پرداخت می شود. پرداخت این خونبها به عهده گروهی از بستگان شخص مجرم است. چنین قتل های غیرعمدی، تصادف و سانحه ای تلقی می شوند که در آنها مشکل مالی یک شخص، بین گروه بزرگی از مردم تقسیم می شود. بنابراین، شخصی که گرفتار چنین تصادفاتی می شود، از تحمل یک خسارت مالی خرد کننده نجات داده می شود، در حالی که نجات دیگر اعضای گروه او نیز نسبت به هر بلایی که در آینده اتفاق بیفتد،تضمین شده است،اگرچه در مقابل این ضمانت،هر فردی باید سرمایه گذاری لازم را جهت شرکت در دیه انجام دهد(صدیقی، ۱۳۷۱، ۲۷-۲۸).
قدیمی ترین نوع بیمه به مفهوم کنونی،بیمه دریایی است که در قرون وسطا.به صورت تعاونی پا به عرصه وجود گذاشت( همشهری،۸۴۸،۱۳۷۴، ۶).
بیمه گری به عنوان یک حرفه مستقل از ابتدای سده پانزدهم رایج شد و بعضی از بازرگانان تمام فعالیت خود را در این حرفه متمرکز کردند، حرفه ای که از دید بیمه گر بسیار خطرناک بود و در واقع، یک سوداگری ماجرا جویانه محسوب می شد. رفته رفته رویه بر این قرار گرفت که بیمه گران به صورت منظم و پی درپی یکدیگر را ملاقات کنند و اطلاعات مربوط به مسافرت های دریایی، وضعیت کشتی ها و حوادثی را که اتفاق می افتاد، در اختیار یکدیگر قرار دهند. مشهورترین گردهمایی بیمه گران، جلساتی بود که در شهر لندن(قهوه خانه لویدز) تشکیل می شد(همان).
در قرن هفدهم در زمان سلطنت شارل دوم شخصی به نام ادوارد لویدز قهوه خانه ای در لندن داشت که محل تجمع و ملاقات بازرگانان، ملوانان و صاحبان کشتی ها بود. لویدز برای اینکه مشتریان خود را جریان اخبار مربوط به دریا و مسایل تجارتی آنروز بگذارد، روزنامه ای به نام لویدز نیوز منتشر کرد. کم کم قهوه خانه او به مرکز تجارت و معاملات بیمه ای(بیمه نامه های دریایی)تبدیل شد. ابتدا بیمه گران به طور انفرادی و به تدریج با تشکیل گروه های متعدد با همکاری یکدیگر قبول خطر می کردند. بعدها سایر انواع بیمه نیز در لویدز قبول می شد و فرمان سلطنتی سال ۱۷۲۰ لویدز را رسما به عنوان یک سازمان بیمه گری مجاز شناخت. اینک، لویدز در اغلب بنادر و شهرهای بزرگ دنیا کارشناسانی برای رسیدگی و اظهار نظر نسبت به خسارت های مربوط به بیمه باربری و سایر بیمه ها دارد و معمولا نظر کارشناسان لویدز توسط تمام مؤسسه های بیمه در سراسر جهان قبول می شود(جباری،۱۳۸۵ ،۲۱-۲۲).
دو سده اخیر نقطه اوج گسترش فعالیت های بیمه ای در جهان بوده است. در کشورهای صنعتی و توسعه یافته، بیمه نقش بسیار ارزنده ای در ثبات وضع اقتصادی به عهده داشته است و در کشورهای در حال توسعه به تدریج نقش و اهمیت آن بر مردم آشکار می شود و این صنعت رو به گسترش و توسعه می رود. در این دو سده، به موازات توسعه و تکامل صنعت و فن آوری، انواع رشته های جدید بیمه ای که منطبق بر نیازهای جوامع انسانی می باشد، پدیدار شد است: بیمه های حوادث شخصی، بیمه های اتومبیل، بیمه های تمام خطر مهندسی، بیمه بدنه هواپیما و چرخ بال. بیمه مسئولیت مؤسسه های حمل و نقل، بیمه مسئولیت کارفرما، انواع رشته های بیمه عمر، انواع بیمه های حمل و نقل و باربری (دریایی،زمینی،هوایی)، بیمه آتش سوزی و خطرات طبیعی، بیمه سرقت ودزدی، بیمه دام، بیمه محصولات کشاورزی، بیمه خطرات اتمی و…( دستباز،۱۳۸۳ ،۷-۸).
۵-۳-۲- تاریخچه بیمه در ایران
در سال ۱۳۱۰ خورشیدی ، فعالیت جدی ایران در زمینه بیمه آغاز شد . در این سال بود که قانون و نظامنامه ثبت شرکتها در ایران به تصویب رسید و متعاقب آن بسیاری از شرکتها بیمه خارجی از جمله گستراخ ، آلیانس ، ایگل، استار ، یورکشایر ، رویال ، ویکتوریا ، ناسیونال ، سویس ، فنیکس ، اتحادالوطنی و … به تأسیس شعبه یا نمایندگی در ایران پرداختند(کریمی،۷۶،۲۵) .
گسترش فعالیت شرکتهای بیمه خارجی ، مسؤولان کشور را متوجه ضرورت تأسیس یک شرکت بیمه ایرانی کرد و دولت در شانزدهم شهریور ۱۳۱۴ شرکت سهامی بیمه ایران را با سرمایه ۲۰ میلیون ریال تأسیس نمود . .. دو سال پس از تأسیس شرکت سهامی بیمه ایران یعنی در سال ۱۳۱۶،«قانون بیمه»در ۳۶ ماده تدوین شد و به تصویب مجلس شورای ملی رسید(همان).
شرکت سهامی بیمه ایران با حمایت دولت به فعالیت خود ادامه داد و این حمایت منجر به تقویت نقش این شرکت در بازار بیمه کشور و توقف تدریجی فعالیت شعب و نمایندگیهای شرکتهای بیمه خارجی شد . این روند کماکان ادامه یافت تا آنکه در سال ۱۳۳۱ براساس مصوبه هیأت دولت کلیه شرکتهای بیمه خارجی موظف شدند برای ادامه فعالیت خود در ایران مبلغ ۲۵۰ هزار دلار ودیعه نزد بانک ملی ایران تودیع نمایند و پس از آن نیز منافع سالیانه خود را تا زمانی که این مبلغ به ۵۰۰ هزار دلار برسد بر آن بیفزایند . این تصمیم موجب تعطیل شدن کلیه نمایندگی ها و شعب شرکتهای بیمه خارجی در ایران به استثنای دو شرکت بیمه «یورکشایر»و«اینگستراخ»گردید و شرایط را برای گسترش فعالیت شرکتهای بیمه ایران فراهم ساخت(همان،۳۰).
نخستین شرکت بیمه خصوصی در ایران به نام «بیمه شرق»در سال ۱۳۲۹ خورشیدی تأسیس شد پس از آن تا سال ۱۳۴۳ به تدریج هفت شرکت بیمه خصوصی دیگر به نامهای آریا ، پارس ، ملی ، آسیا ، البرز ، امید و ساختمان و کار به ترتیب تأسیس شدند و به فعالیت بیمه ای پرداختند(کریمی،۱۳۷۶،۱۵-۳۱ )
فصل سوم : روش تحقیق
۳-۱- روش تحقیق
در ابتدا برای اینکه تغییرات سطح مقطع پراکندگی تحت تابش نور دیده شود، باید مدل مورد نظر را شبیه سازی کنیم. برای شبیه سازی مدل، از نرم افزارComsol Multi Physics نسخه ی ۳٫۵ استفاده کردیم. اساس کار این نرم افزار، روش عناصر محدود می باشد. فضای شبیه سازی شامل دو محیط است: محیط دوم، کره ای به شعاع nm200 وبا ضریب شکست n=1 ، یعنی خلاء است و محیط اول کره ای با مرکزیت کره ی اول و با مشخصات نانو ذره ی نقره می باشد( شکل۳-۱).
شکل ۳-۱ فضای شبیه سازی (C1) نانوذره نقره و (C2) خلاء
مش بندی[۲۵] برای محیط اول، ۱۲۲۸۸ وبرای محیط دوم ۱۸۸۹ قسمت بوده و نوع مش ها به صورت مثلثی[۲۶] می باشد. موج برخوردی به این سیستم موج تخت و با قطبش TM می باشد که از چپ به این سیستم وارد شده و با ذره نقره برخورد می کند و این ذره در طول موجهای مختلف، واکنش متفاوتی از خود نشان می دهد. معادله ی موج وارد شده به این سیستم به صورت زیر می باشد:
که n ضریب شکست نقره و H میدان مغناطیسی در راستای z وk عدد موج است.
و شرط مرزی پراکندگی هم بصورت زیر می باشد :
برای انجام محاسبات به رابطه پاشندگی فلز مورد نظر نیاز است. با توجه به اینکه رابطه مشخصی برای بازهی طول موجی ۳۰۰nm تا ۴۰۰nm (بازه ای که تشدید صورت می گیرد) استخراج نشده است، از جدول داده های کریستی و جانسون[۲۷] استفاده کردیم]۳۰[. قسمت های حقیقی و موهومی ضریب شکست نقره را با توجه به این جدول بر حسب طول موج رسم کردیم (نمودار های ۱-۳a و ۱-۳b).
نمودار۱-۳a قسمت حقیقی ضریب شکست نقره بر حسب طول موج با توجه به داده های جدول جانسون و کریستی
نمودار۱-۳b قسمت موهومی ضریب شکست نقره بر حسب طول موج با توجه به داده های جدول جانسون و کریستی
و از طریق برازش در بازه ذکر شده توانستیم تعداد این نقاط را افزایش دهیم(جدول ۳-۱). که ستون اول، طول موج بر حسب متر، ستون دوم قسمت حقیقی و ستون سوم قسمت موهومی ضریب شکست نقره را نشان می دهد. قطر نقره را در هر مرحله از r=30nm، تا r=60nm ، در بازه ی افزایش داده و با توجه به جدول ۳-۱ در طول موج انتخابی از بالا به پایین، قسمت های حقیقی و موهومی ضریب شکست متناظر را در معادله موج مربوطه قرار داده و نتیجه را برای هر شعاع، ثبت کردیم.
جدول ۳-۱ قسمت های حقیقی و موهومی ضریب شکست مربوط به نقره در طول موج متناظر
λ | Ns | Ks |
۳٫۰۰E-07 | ۱٫۳۵۳۰۲۲ | ۱٫۰۰۶۴۰۸ |
۳٫۰۲E-07 | ۱٫۳۳۳۴۴۳ | ۰٫۹۴۵۴۶۳ |
۳٫۰۵E-07 | ۱٫۲۹۹۹۲ | ۰٫۸۷۰۵۳۴ |
۳٫۰۷E-07 | ۱٫۲۵۳۳۴۸ | ۰٫۷۸۶۱۶ |
۳٫۰۹E-07 | ۱٫۱۹۸۷۴۳ | ۰٫۷۰۲۱۵۳ |
بیت سوم :
هرکسی که شراب عشق و دُرد درد را ننوشیده باشد، از زندگی بهره ای نبرده است و آدم زنده ای نیست. (برگ نیسی ۱۳۸۰ : ۲۰۳)هرکو : هر کسی که او / شراب عشق : اضافه تخصیصی / دُرد درد : اضافه تخصیصی / حیات جهانش : زندگی این دنیا / نصیب : بهره /درد : در اینجا مراد، درد طلب است / دُرد : شراب آمیخته با ناخالصی /
بیت چهارم :
در عطرها و بوهای خوشی مثل مُشک و عود و عنبر و . . . ، بهتر وخوش عطرتر از بوی معشوق وجود ندارد .
بین مُشک و عود و عنبر و طیّبات و طیب : مراعات نظیر و تناسب معنایی وجود دارد / طیّبات و طیب : مترادف، مراعات نظیر و اسم جمع ومفرد / خوش تر : صفت تفضیلی / بوی دوست : اضافه تخصیصی / هیچ : قید /
بیت پنجم :
شکار اگر از دام صیاد فرار کند، جای تعجب دارد وعجیب است. وگرنه وقتی که درکمند زلف یار، «در دام یار» بمیرد عجیب نیست . مفهوم بیت چنین است : اگر کسی به دام عشق بیفتد «عاشق شود» و از دام عاشقی، نجات پیدا کند، جای تعجب دارد ولی اگر از دام عاشقی نجات پیدا نکرد جای شگفتی ندارد. کمند: جناس تکرار، ریسمانی ست که یک سرش را به صورت حلقه گره زده اند، به نحوی که با کشیدن ریسمان، حلقه تنگ تر شود. از کمند برای شکار و بالا رفتن از جاهای بلند و اسیر کردن دشمن در جنگ استفاده میکردند. در شعر، گیسوی معشوق را از جهت بلندی و حالت حلقه وار زلف و قدرت اسیر کردن عاشق، به کمند تشبیه کرده اند (برگ نیسی، ۱۳۸۰ : ۲۰۳) .
بیت ششم :
سعدی روی سخنش با معشوق است و به او می گوید، اگر یار و معشوق با خبر است که (به خاطر عشق او) چه بر سر من می آید و بر من چه می گذرد، ترسی از آزار و ظلم دشمنان، بد «خواهان و بد گویان» و نگهبانان ندارم . رقیب : نگهبان، محافظ، در شخصیت پردازی شعر عاشقانۀ کلاسیک هر معشوقی رقیب یا رقیبانی دارد که وظیفه دارند مانع از دیدار یا خلوت کردن عاشق با معشوق شوند. دوست و دشمن و رقیب: مراعات نظیر / جور وجفا : مترادف، مراعات نظیر / بر من چه می رود : بر من چه می گذرد، چه اتفاقی برای من می افتد. /
بیت هفتم :
دشمن به حالِ پریشان منِ عاشق، به گریه افتاد، لطف و مهربانی از بیگانه وجود دارد و وفا داری از آشنا را نمی توان توقع داشت. بین «غریب ورقیب» جناس مضارع و طباق وجود دارد. / چشم دشمن : اضافۀ تخصیصی / حدیث من : اضافۀ تخصیصی /
بیت هشتم :
گل سرخ بار دیگر چنان از شدت خنده و شادی به پشت افتاده است (چنان شکفته و باز شده است)که خبر از بانگ و فریاد و نغمه خوانی بلبل ندارد. از خنده به قفا افتادن : مراد خندۀ گل و شکفتگی آن است. / باز : دوباره، از نو، گشاده و گشوده / کورا : که او را / مشغله : قندیل، مشعل، خنده گل، اضافه استعاری، استعاره از شکفتن و باز شدن گل / مشغله عندلیب : فریاد وفغان بلبل مراد است. /
بیت نهم :
ای سعدی از دست یار به چه کسی می توان شکایت کنی ؟ (به کسی نمی توان شکایت کرد)باز شکیبایی در برابر بی مهری و آزار یار قابل تحمل تر است، زیرا تحمل دوری یار ممکن نیست . از دست دوست : کنایه از بخاطر معشوق، بابت معشوق / حبیب : جناس تکرار «منظور معشوق است» / صبر : جناس تکرار /
وزن غزل :
این غزل بر وزن مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن و در بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است.
قافیه :
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: (طبیب، غریب، ادیب، نصیب، طیب، رقیب، قریب، عندلیب، حبیب)و کلمۀ ردیف فعل (نیست) می باشد .
ویژگی سبکی غزل :
اگر به دیدۀ ریز و نکته سنجی نگاهی به بدنۀ غزل بیاندازیم، پوشش سبکی قرن هفتم و دورۀ سبکی عراقی، موج می زند، مستقل بودن معنایی و موضوعی ابیات از یگدیگر و دنبال کردن هدف معنایی واحد در کل غزل قابل انکار نیست، دیگر اینکه در هربیت مصرع معمولاً دوم، سعی بر توجیح و تمثیل و تفسیر در باب مصرع اول خویش نموده است، وجود آرایه های درونی و بیرونی و اصطلاحات ادبی و دستوری هم در سازۀ غزل عضو اصلی دیگری ست که در بخش آرایه های ادبی به آن پرداخته شده است .
۴-۱-۳۴٫
خوش تر از دوران عشق ایّام نیست بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع عشق را آغاز هست انجام نیست
کام هر جوینده یی را آخری ست عارفان را منتهای کام نیست
از هزاران در یکی گیرد سماع زانکه هرکس محرم پیغام نیست
آشنایان ره بدین معنی برند در سرای خاص بار عام نیست
تا نسوزد بر نیاید بوی عود پخته داند کین سخن با خام نیست
هر کسی را نام معشوقی که هست می برد معشوق ما را نام نیست
سَرو را با جمله زیبایی که هست پیش اندام تو هیچ اندام نیست
مستی از من پرس و شور عاشقی وان کجا داند که دُرد آشام نیست
با د صبح و خاک شیراز آتشی ست هر که را در وی گرفت آرام نیست
خواب بی هنگامت از ره می برد ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست
سعدیا چون بُت شکستی خود مباش خود پرستی کمتر از اَصنام نیست
درون مایه اصلی غزل :
در این غزل سعدی گویی در کناری ایستاده و صحنه را برای نمایش ابعاد مختلف عشق حاضر
کرده است و با هر بیتی، تصویری را به نمایش می گذارد . یکی از هنرهای سعدی شاید استعمال روش تصویر گرایی با نوع خاص بیانش که با سبک دورۀ عراقی هم گونی داشته باشد. سعدی گاه تصویر شعریاش را با صراحت و واقع بینانه نمایش داده و گاه از مثالها و نمونه های شبیه که مقصود واحد و مّد نظرش را برساند، بهره برده است. در این غزل، سعدی از الطاف معشوق که نصیب حال عاشق می شود هم سخن گفته است، چنانکه فقط پرتو این الطاف را عاشقان درک می کنند و مدّعیان و انسانهای عادی بی بهره و محرومند. در بیت آخر سعدی نصیحتی به خویش می گوید که مانند عابدی که باید تا لحظۀ پایانی عمرش عبد و متواضع و فروتن باشد و به خود مغرور شود، است، زیرا اگر لحظه ای احساس تکبّر و خود پرستی به وی دست دهد، عبادت یک عمر و نزدیکی به معبود و معشوق را از دست داده و از مرتبۀ خود نزول میکند و از فیض عشق الهی بی نصیب می ماند و متضّرر خواهد شد و پشیمان می گردد .
بیت اول :
خوش ترین روز های زندگی، روزهای عاشقی است. صبح عاشقان هرگز به شب نمی رسد (زیرا شب و روز برای عاشقان فرقی نمی کند و پرتو عشق شب آنان را هم روشن می کند.)دوران عشق : قید زمان ـ اضافه تخصیصی / دوران و ایّام : قید زمان، مراعات نظیر / بامداد و شام :قید زمان، مراعات نظیر، تضاد و تناسب معنایی دارند / خوش تر : صفت تفضیلی / بامداد عاشقان : ترکیب اضافی
بیت دوم :
(در مجلس بزم عاشقان)نوازندگان و خوانندگان مجلس سماع (رقص و پایکوبی)، کارشان تمام شد و رفتند، امّا صوفی «پیر طریقت» یا «عاشق» هنوز مشغول رقص و پایکوبی و چرخیدن است، زیرا عشق شروع و آغاز دارد ولی پایانی ندارد. در جای دیگری می گوید : ساز و آواز مجلس سماع، آتش عشق را شعله
ور کرد و شور و حالی در صوفی برانگیخت، امّا این شور و حال، و وجد و رقص و پایکوبی همین که آغاز شد، ادامه پیدا می کند و دیگری نیازی به همراهی ساز و آواز ندارد . مطربان و سماع : مراعات نظیر / صوفی : پیر طریقت / سماع : در لغت به معنای شنیدن است و در اصطلاح صوفیه به معنای آواز خوش و آهنگ دل انگیز و به طور کلّی خوانندگی و نوازندگی و نقص و پایکوبی و نیز مطلق موسیقی به کار رفته است. / آغاز و انجام : تضاد و مراعات نظیر /
بیت سوم :
هر جوینده و طالبی، روزی به آرزویش می رسد و مطلب خویش را بدست می آورد، (امّا برای عافان رسیدن به نهایت مقصود و کمال مطلوب، قابل تصوّر نیست، عارف در پی رسیدن به خداست و این راه پایانی ندارد.) (برگ نیسی، ۱۳۸۰ : ۲۰۴). (در مورد عاشق اگر بگوییم : عاشق در مراد و آرزویش چیزی به جز وصال معشوق را طلب نمی کند ودر این راه تلاش می کند و جان می گذارد، ولیکن این راه پایانی ندارد.)
کام : جناس تکرار / عارف : در لغت به معنی دانا و شناسنده و در تصوّف به کسی اطلاق می شود که خدا او را به مرتبۀ شهود ذات و اسماء و صمات خود رسانده باشد و این مقام از طریق حال و مکاشفه بر او ظاهر شده باشد، نه به مجرّد علم و معرفت نظری /
بیت چهارم :
از هزاران نفر موسیقی و رقص صوفیانه در یکی تاٌثیر می گذارد، زیرا هر کسی محرم شنیدن پیغام (شنیدن خبری از معشوق)نیست . کسی در رقص سماع، ادامه می دهد که از خود بی خبر و مست و بی هوش شده باشد و در شور وحال به معشوق پایکوبی کند . در یکی گیرد : کنایه از در وجود کسی تاٌثیر پذیر شدن چیزی / محرم پیغام : ترکیب وصفی/
بیت پنجم :
فقط کسانی که عاشق و محرم حریم معشوق هستند، می توانند پیغام سماع (پیغام معشوق) را دریابند و در محضر معشوق «در سماع» هرکسی شایستگی حضور را پیدا نمی کند فقط افراد خاص یعنی کسانی که شرایط را داشته باشند، پذیرفته می شوند . بین خاص و عام : تضاد و مراعات نظیر وجود دارد. / رَه بُردن : کنایه از پی بردن و فهمیدن است. / بار عام : پذیرایی عمومی، مقصود اجازۀ حضور و شرفیابی خواستن .
بیت ششم :
عود تا زمانی که آتش نگیرد و نسوزد، خوش آن در نمی آید و به مشام نمی رسد، این معنا را تنها پخته در می یابد و روی سخن سعدی با افراد خام «کسانی که از عشق بویی نبرده اند نیست. نسوزد وپخته : تضاد، مراعات نظیر / بوی عود : اضافه تخصیصی / پخته و خام : تضاد و مراعات نظیر /
بیت هفتم :
هر عاشقی نشانی معشوق خود را لااٌقل می داند. امّا عاشق خداوند نشانی او را نمی داند. (در این بیت معشوق زمینی با عاشق زمینی و معشوق الهی با عاشق زمینی قیاس شده است.)معشوق : جناس تکرار / نام نیست : مراد بی نشان بودن است. مرتبۀ ذات الهی حق است بدون در نظر گرفتن اسماء و صفات الهی /
۷) در مورد اینکه آیا بین این پیش بینی و حالت واقعی، توافق یا عدم توافق وجود دارد، تصمیم می گیرد.
۸ ) اگر بین این دو وضعیت توافق موجود باشد« مرا حل یک تا هفت از نو جریان می یابند.
۹ ) اگر بین پیش بینی و حالت واقعی عدم توافق باشد، برنامه حرکتی جاری را متوقف می سازد و برونشدهای سیستم بازداری را پدید می آورد تا اطلاعات بیشتری را دریافت کند و مشکلی را که موجب اختلال در این برنامه شده، حل نماید. باید توجه داشت که کاربرد این الگو برای مفهوم اضطراب، متمرکز بر گام شماره ۹ و پیامدهای بعدی آن است (فلاح و اژه ای، ۱۳۸۵).
۲-۸-۵-۳بعد عصب شناختی
از لحاظ عصب شناختی، مجموعه ساختهایی که کنشهای سیستم بازداری را برعهده دارند، در سیستم جداری هیپوکمپی قرار دارند. سه بخش اصلی ساختمانی این سیستم عبارتند از: تشکیلات هیپوکمپی و ناحیه جداری و مدار پاپز(فلاح و اژه ای، ۱۳۸۵).
۲-۹ آسیب شناسی روانی وویژگی های شخصیتی مرتبط با وابستگی به مواد
برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیاد گرا وخصوصیات روانی –شخصیتی، بیشتر درمعرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند . اشخاصی که بیشتر درمعرض خطر هستند، اغلب نارسایی های روانی شخصیتی عدیدهای را نشان می دهند که احتمالا دارای یک شالوده ی زیست شناختی است واثر غیر مستقیم بر ایجاد مخاطره می گذارد . در این ارتباط کلونینجر ،مطرح کرد که تعامل سه نظام مستقل ژنتیکی ،عصبی وزیست شناخت در CNS(سیستم های فعال سازی رفتاری ،بازداری رفتاری ونگهداری )،زمینه الگوهای منحصر به فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو،پاداش وتنبیه است. این الگوی های پاسخ ،موجب اختلاف شخصیت بهنجار وبه همان اندازه ،ایجاد اختلال شخصیتی ورفتاری ،از جمله الکلیسم وسایر سوء مصرف های مواد می شود (برگرفته از کاویانی ،۱۳۸۲). به علاوه،فعال سازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده های نو ونشانه های پاداش یا رهایی از تنبیه . براین اساس ،افراد درچنین فعالیت های رفتاری که نوجویی نامیده می شود.بنابراین ،افراد به لحاظ قابلیت بازداری رفتاری ،که آسیبپرهیز نامیده می شود،با یکدیگر تفاوت دارند . رفتاری که در گذشته تقویت دریافت کرده است ،حتی در شرایطی که تقویت ادامه نداشته باشد، نیز تکرار می شود وافراد در میزان این این تداوم رفتاری که پس از قطع تقویت وجود دارد وپاداش وابستگی نامیده می شود، نیز با هم تفاوت دارند (کلونینجر ،۱۹۹۱).همچنین کلونینجر(۱۹۷۸)برشخصیت به عنوان عامل مستعد کنندهی اعتیاد تمرکز دارد. طبق نظریه ی سه بعدی اساسی چون نوجویی، اجتناب ازآسیب و وابستگی به تقویت وآسیب پذیری نسبت به اعتیاد دخالت مستقیم دارند(برگرفته از کاویانی،۱۳۸۲)
۲-۱۰سبکهای هویت
یکی از بحران های رشدی،بحران نوجوانی است که مطابق نظریه اپی ژنتیک اریکسون ،تکلیف عمده ی دوران نوجوانی غلبه بر سردرگمی نقش وایجاد هویت است .در محیطی که غنی وحمایت کننده است ،نوجوان این مرحله را به سلامت طی می کند،اما در خانواده های مشکل دار(اهم ازنظر اجتماعی وهم جسمانی وروانی )نوجوان بجای تثبیت هویت خودبه مصرف مواد کشانده می شود که بدین وسیله هویت کاذب به دست آورد .(بزمی ،۱۳۹۱)
اریکسون[۱۸۱] هویت را تعادلی بین تعهد و سردرگمی نقش(نقشی که فرد در جامعه به عهده میگیرد) میداند. الگوی پایگاه هویت مارسیا بیشتر بر پایه نظریه اریکسون و در رابطه با شکل گیری هویت در نوجوانان است. مارسیا[۱۸۲] (۱۹۹۶)، مفهوم هویت من اریکسون را به عنوان پایگاه هویت، عملیاتی کرده است. پایگاه هویت نتیجه دوران بحران هویت است که در اواخر نوجوانی، فرد به یک پایگاه هویت مستقل میرسد. خود وصفیهای سازمان یافته و احساس اعتمادبنفس متمایز شده افراد، شالوده شناختی را برای تشکیل هویت فراهم میآورند (لورابرگ[۱۸۳]، ۲۰۰۷؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹). همچنین برزونسکی و کوک[۱۸۴] (۲۰۰۵) سه نوع سبک هویت را معرفی میکنند که عبارتند از: سبک هویت اطلاعاتی که با نیاز به شناخت، هشیاری و تمرکز برای حل مسئله و پیچیدگی شناختی مشخص است. هویتی شناختی و خودکاوشگر است ؛ سبک هویت هنجاری که نوعی هویت زودرس و مواجهه خودکار است که در آن ارزش های دیگرانِ مهم، درونی میشود. و در نهایت سبک هویت سردرگم/ اجتنابی که در این سبک هویت، میزان تعهد به خود و دیگران پایین است، اکثراً تعلل در کارها مشاهده میشود؛ تصمیمات وابسته به موقعیت، ناقص و تحت تأثیر هیجانات قر ار دارد. از حل مسئله اجتناب میشود؛ خویشتنداری پایین و کانون کنترل بیرونی است.
مطالعه هویت در ارتباط با سوء مصرف مواد، می تواند به ادبیات مربوط به حوزه اعتیاد کمک کند و باعث شناخت بهتر افراد وابسته به مواد گردد .بسیاری از روان شناسان معتقدند که مهمترین موضوعی که ذهن نوجوان و جوانی را به خود مشغول می کند مسئله هویت یابی و پاسخ به سوالات “من کیستم، جایگاه من کجاست، در زندگی چه اهدافی دارم، و برای رسیدن به اهدافم کدام راه را، باید انتخاب کنم” است. عوامل مختلفی در رشد وشکل گیری هویت نوجوان موثر است که عبارتند از رشد شناختی، فرضیه های فرهنگی، هوش، تجارب اجتماعی خارج از منزل و جنسیت.
۲-۱۰-۱ نظریه های هویت
برزونسکی (۱۹۸۹-۱۹۹۰) به نقل از فرتاش (۱۳۸۴)الگوی را مطرح کرده است که به تفاوت در فرایندهای شناختی-اجتماعی[۱۸۵]جوانان درساخت[۱۸۶]،نگهداری[۱۸۷]وانطباق[۱۸۸]هویت خودشان تاکیددارد.(برزونسکی ۱۹۹۲،۱۹۹۰،،۱۹۸۹،برزونسکی ،نامی ونورمی[۱۸۹] ،۱۹۹۹؛به نقل از فرتاش،۱۳۸۴).الگوی برزونسکی برآن دسته از فرایندهای اجتماعی –شناختی مبتنی است که طی آن افرادبراساس شیوه ی ترجیحی پردازش اطلاعات مربوط به خود ، گفتگو دربارهی موضوعات مربوط به هویت وتصمیمات فردی ، در وضعیت های متفاوتقرار می گیرند (برزونسکی ،۱۹۹۰؛به نقل از شکری ،۱۳۸۶). فرایندهای متفاوت فرض شده ،حداقل درسه سطح (اطلاعاتی،هنجاری وسردرگم/اجتنابی)بکار می رود.اکثر اجزا اساسی آنها شامل پاسخهای شناختی–رفتاری خاصی است که افراد در زندگی روزمره ی خود بکار می برد (برزونسکی وفراری [۱۹۰]،۱۹۹۶،برزونسکی ،۱۹۹۰،۲۰۰۰،۱۹۸۹؛به نقل از برزونسکی ،۲۰۰۴).
مدل پردازش شناختی اجتماعی هویت (برزونسکی،۱۹۸۹)به مطالعه راهبردها وفرایندهایی می پردازد که افراد برای ساخت واصلاح هویت خود به آن می پردازد یا از آن اجتناب می کنند. براساس این دیدگاه ،هویت یک ساختار شناختی وچارچوب ارجاعی شخصی است که برای تفسیر تجارب واطلاعات مربوط به خود وپاسخ به پرسش های درباره مفهوم معناداری ومقصود زندگی به کار گرفته می شود مدل شناختی اجتماعی هویت برمفروضه سازندگی مبتنی است .یعنی افراد نقش فعالی را در ساختن تفکر خود نسبت به اینکه چه کسی هستند ونسبت به واقعیتی که در آن زندگی می کنند ،ایفا می کنند (برزونسکی ،۱۹۹۳).هنگامی که تلاش های سازگارنه موفقیت آمیز نباشد بازخورد منفی، نیاز به باز بینی واصلاح جنبه های از ساختار هویت را ایجاد می کند . براین اساس ؛رشد هویت مبادله دیالکتیکی مداومی است بین فرایندهای جذب که به وسیله ساختار هویت اداره می شود وفرایند های انطباق که توسط بافت های فیزیکی و اجتماعی که نوجوانان در آنزندگی ورشد می کند ،هدایت می شود (برزونسکی ،۱۹۹۰و۱۹۹۳) .
اریکسون (۱۹۹۵،به نقل از آدامز ،۱۹۹۸)تعاریف متعددی را برای هویت اریه داده است که متاثر ارتفکر روان تحلیل گری وی با تاکید بررشد من بوده وبراین عقیده استوار است که “من"یک شخصیت پیوسته را سازماندهی کرده ونوعی یکسانی وپیوستگی ، که توسط دیگران درک می شود ، به آن می بخشد اومعتقداست واژه ی هویت هم بریکسان خود وهم برنزدیکی دائمی برخی از ویژگی های اساسی با دیگان دلالت دارد. اریکسون (۱۹۶۸،به نقل از آدامز ،۱۹۹۸)نظریه ی رشدی “من” را برای تشریح تعامل بین عوامل روانشناختی ، تاریخی ورشدی در شکل گیری شخصیت مطرح می کند.اریکسون مرحله نوجوانی را بعنوان فرصتی برای دوباره هویت از طریق ترکیب که یکی سازی شده وتعالی بخش تمام همانندسازی های گذشته می باشد ؛می داند. این یکی سازی جهت ایجاد یک کل جدید بوده که براساس آن چیز های است که قبلا وجود داشته است (کروگر[۱۹۱] ،۱۹۹۶؛به نقل از فرتاش ،۱۳۸۴).
طبق نظر اریکسون(۱۹۶۸؛به نقل از برزونسکی ونیمییر[۱۹۲]،۱۹۸۸)وظیفه اصلی نوجوانی ایجاد حس روشن وپایداری از هویت می باشد .هویتی که نه تنها با گذشته (کودکی )همانند است بلکه در آینده (بزرگسالی) نیز پایدار وبی همانند است (مارسیا،۱۹۸۰)
جمیز مارسیا [۱۹۳](۱۹۸۷)به نقل از نصرتی (۱۳۸۳)مفهوم اریکسون در مورد هویت را از طریق گسترش پایگاه های هویت به عنوان وسیله ای برای مطالعه تجربی هویت توسعه داد.او هویت را با بکار گیری دو مفهوم شرح داد: تعهد[۱۹۴]،کاوش[۱۹۵] .کاوش مربوط به بحران می شود .آن تمایز های شناختی ورفتاری را نشان می دهد. تعهد ، به عبارتی دیگر ، یک فرایندتصمیم گیری است(مارسیا ،۱۹۸۹،به نقل از چلن وکوشدیل،۲۰۰۴)
۲-۱۰-۲ انواع سبک های هویت
براساس نظریه برزونسکی سه سبک پردازش اطلاعات مشخص شده است:
۱-سبک هویت اطلاعاتی :هویت اطلاعاتی افراد با این سبک، به صورت فعال وآگاهانه به جستجوی اطلاعات وارزیابی آنها می پردازند وسپس اطلاعات مناسب را مورد استفاده قرار می دهند (برزونسکی ،۱۹۸۹،۱۹۹۰،۱۹۹۲؛برزونسکی وسالیوان ،۱۹۹۲).ک ظاهرا سازگارانه ترین سبک وسازکارکنار آمدن با موقعیت های روزانه است.نوجوانانی که از این سبک استفاده می کنند، بطور فعال به جستجو وارزیابی اطلاعات مربوط به خود می پردازند آنها تمایل دارند به بررسی های راه حل های چند گانه وجستجوی درباره نقشهای گونا گون بپردازند ، هم چنین ، نگرش آنان به ساختار خود همرا ه با تردید است
این سبک شامل مواد ذیل می شود:
جستجوی اطلاعات ومقابله متمرکز برمساله (برزونسکی ،۱۹۹۲)جستجوی فعال وتعهد انعطاف پذیر(برزونسکی ونورمی ،۱۹۹۴)نیاز به شناخت ،وسطح بالای عزت نفس ،نورمی،برزونسکی،تومی ،کینی ،۱۹۹۷).خود باز خورد دهندخ،وظیفه شناس ،پذیرای تجارب، مسئله مدار ووقت شناس ووقت شناس وبه تصمیم گیری حساس هستند برزونسکی ،۱۹۹۰؛برزونسکی وفراری ،۱۹۹۶برزونسکی ۲۰۰۵).خود کاوشی فعال، منبع کنترل درونی ،نیاز بالا برای شناخت، پیچیدگی شناختی واضطراب تسهیل کننده ،همبسته است . ۲-سبک هنجاری : نوجوانان با سبک هویت هنجاری ،نسبت به موضوعات هویتی وتصمیم گیری ها به همنوایی [۱۹۶]با انتظارات ودستور های افراد مهم و گروهای مرجع می پردازند،آنها به طور خود کار، ارزش هاوعقاید را بدون ارزیابی آگاهانه می پذیرند ودرونی ،تحمل کمی برای مواجه با موقعیت های جدید ومبهم دارندونیازبالایی برای بسته نگه داشتن ساختار خود نشان می دهند(برزونسکی ،۱۹۹۰،۱۹۹۷،۱۹۹۸؛برزونسکی وکینی[۱۹۷]،۱۹۹۵،برزونسکی وسالیوان ۱۹۹۲).از طریق به تعویق انداختن واجتناب فعلانه از تصمیم گیری ،شکل دادن تعهد ومذاکره هویت مشخص می شود .آنها وظیفه شناس وهدفمند، اما بسیار ساختار مند هستند ودر برابر اطلاعاتی که ممکن است با ارزشها وعقاید شخص شان در تعارض باشند ، بسته هستند(برزونسکی وکینی،۱۹۹۵،برزونسکی و کوک ،۲۰۰۰، برزونسکی وسالیوان ،۱۹۹۹، دالینگر،۱۹۹۵؛به نقل از برزونسکی،۲۰۰۶).
این سبک برپایه تقلید وپیروی از افراد مهم در زندگی فرد نباشد ومعرف تقلید وهمنوای است که عبارت از رویکردی با ذهنیت بسته ، تعهد متعصبا نه وشدید (برزونسکی ۱۹۹۴،نورمی )، خود پنداره باثبات (نورمی ،۱۹۹۷)وسرکوب جستجوگری(شوارتز[۱۹۸]،۱۹۹۶) است این سبک به دلیل ذهنیت بسته وشدت آن با وضعیت زودرس متناظر است ، اگر چه با هویت موفق نیز رابطه دارد(برزونسکی،۱۹۸۹). افراد هنجاری وقتی با تصمیمات مهم روبه رو می شوند ، به جستجوی مشورت با منابع قدرت وافرادمهم ودیگران می پردازند که اغلب اوقات این اشخاص دارای قدرت ، همان کسانی هستند که فرد هنجاری خود پنداره اش را برمبنای استاندارد های آنها استوار کرده است ، بدین تربیت ، شخصی که از سبک هنجاری استفاده می کند از مواجهه با اطلاعاتی که با خود پنداره اوتعارض دارد، خود داری می کند در برابر تغییر از خود مقاومت نشان دهد.(سلیمانیان،۱۳۹۲).
یت مشخص می شود .آنها کننده ،همبسته است .اری ،۱۹۹۶برزونسکی ۲۰۰۵).خود کاوشی فعال، منبع کنترل درونی ،نیاز بالا برای ۳-سبک هویت سردرگم/اجتنابی: تعلل ودرنگ می کنند وتاحد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت وتصمیم گیری دارند (برزونسکی ،۱۹۸۹،۱۹۹۹،۱۹۹۹۲؛برزونسکی ونیمیر [۱۹۹]،۱۹۹۴)در موقعیت های تصمیم گیری ،آنها ضمن اطمینان کمی که به توانایی شناختی خود دارند،معمولا پیش از تصمیم گیری ،احساس ترس واضطراب نیز دارند ودر تصمیم گیری معمولا از راهبردهای تصمیم گیری نامناسب مانند اجتناب کردن ،بهانه آوردن ودلیل تراشی استفاده می کنند (برزونسکی وفراری ،۱۹۹۶).
افراد سردرگم- اجتنابی همواره تلاش می کنند که از مواجهه با مسایل فردی ، تعارضات وتصمیمات اجتناب کنند، انتظارات کنترل بیرونی ،راهبردهای تصمیم گیری غیر انطباقی ،تغییر پذیری مقطعی ،روان رنجوری خویی و واکنش های افسرده گون رابطه مثبت وبا وظیفه شناسی رابطه منفی نشان میدهد(برزونسکی ،۱۹۹۰؛به نقل از برزونسکی وفراری ،۱۹۹۶).این سبک با سطوح پایین تعهد (نیومر،۱۹۹۴)همچنین عزت نفس پایین وخودپنداره بی ثبات در ارتباط است (نورمی،۱۹۹۷).این افراد بطور کلی ،به آینده یا پیامد های دراز مدت انتخاب های خود زیاد توجه نمی کنند ،این افرا دبا شیوه های مقابله ای هیجان مدار ، خود آگاهی محدود جهت دهی توسط دیگری ، راهبردهای ضعیف اسنادی وشناختی ، واکنش های اضطراب ناتوان کننده وکنترل بیرونی ، واکنش نشان می دهند . این افراد فاقد اهداف تحصیلی وشغلی ثابت وروشن هستند واز سطح پایین مهارتهای تحصیلی ، خویشتنداری وخود مختاری تحصیلی برخوردارند .در وضعیت خطر پذیری بالایی از مشکلات تحصیلی وسازگاری قرار دارند و معمولا انتظار شکست وناکامی دارند . ( احمدی ،۱۳۸۸)افراد سردرگم
۲-۱۰-۳ تعهد :
یک چارچوب ارجاعی از ارزشها وباور هاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد(برزونسکی،۲۰۰۳).تعهد ،درجاتی از سرمایه گذاری شخصی است که فرد نسبت به شغل یا اعتقادات خود ابراز می کند (مارسیا ،۱۹۶۶).تعهد برمبنای فرایند تصمیم گیری ،شامل اتحاذ نظر،انتخاب ورد کردنقرار است.تعهد عبارتست از تثبیت واتخاذ تصمیمهای نسبتا بادوام وسرمایه گذاری شخصی روی این تصمیم ها .به بیان دیگر تعهدعبارتنداز ایجاد انتخاب به نسبت محکم در یک حوزه هویتی ودرگیر شدن در فعالیت های مهمی که در جهت انجام آن صورت می گیرد (کروستی[۲۰۰]،۲۰۰۹).افرادی که برسبک هویت اطلاعاتی وسبک هویت هنجار تکیه می کنند،تعهدات هویت قوی تر وروشن تری نسبت به افراد مغشوش /اجتنابی کسب کرده اند . کمبود تعهدات استوار در افراد مغشوش/اجتنابی، آنان را در موقعیت آسیب پذیری قرار می دهد.
۲-۱۰-۴ شکل گیری هویت در نوجوانی
اولین روانشناسی که ایجاد هویت را به عنوان مهمترین پیشرفت شخصیت در دوره نوجوانی مطرح کرده و آن را گامی حیاتی در جهت وصول به بزرگسالی شادمانه و مولد معرفی نموده است ،اریک اریکسون بود. ایجاد هویت به معنای آن است که نوجوان بداند کیست، چه چیزهایی برای او ارزش به حساب می آیند و چه راههایی را برگزیده است که در زندگی خود دنبال نماید . این جستجو برای کشف و ساختن خود، نیروی محرکه بسیاری از دلمشغولی ها و رفتارهای نوجوانان در جهت گیری جنسی، انتخاب شغل، ارتباطات اجتماعی، آرمان های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی و فرهنگی اوست (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
هرچند اریکسون اصطلاح «بحران هویت» را برای توصیف فرایند فعال توصیف خویشتن پیش کشید اما براین باور بود که بحران هویت بخش جدایی ناپذیر از رشد روانی –اجتماعی است. اریکسون تحول «من» را براساس اصل «پدید آیی» جنبی استوار می داند . براساس این اصل، آنچه که در مرحل قبل روی داده است استوار است . و چنانچه تعارض های دوره قبل به خوبی حل نشده باشد، با آغاز مرحله جدید آن تعارض ها دوباره فعال می شوند (اتکینسون[۲۰۱]و همکاران ؛ ۲۰۰۰؛ ترجمه نقی براهنی و همکاران،۱۳۸۶). به نظر وی افرادی که با احساس ضعف «امنیت[۲۰۲] » به نوجوانی می رسند در یافتن آرمان هایی که به آن تکیه کنند مشکل خواهند داشت . کسانی که با مقدار اندکی از «خودمختاری[۲۰۳] » و «ابتکار عمل[۲۰۴] » به دوره نوجوانی میرسند قادر نیستند به انتخاب و کشف فعالانه راه مناسب از میان راه های گوناگون بپردازند. همچنین آنان فاقد احساس و قدرت «پرکاری و سازندگی[۲۰۵] » هستند ونمی توانند شغلی را انتخاب کنند که مناسب علایق و مهارت هایشان باشد(لطف آبادی،۱۳۸۰). لذا خطر اصلی این مرحله را میتوان تداوم حالت سردرگمی ومهلت خواهی نوجوان، عدم تصمیم گیری نوجوان در زمینه های مهم زندگی ودست نیافتن نوجوان به ظرفیت ها و توانمندی های روان شناختی خود دانست . در مطلوب ترین شرایط بحران هویت باید در اوایل یا اواسط دهه سوم عمر حل شود تا فرد بتواند به مسائل دیگر زندگی بپردازد (اتکینسون، اسمیت و بم، نولن، ۲۰۰۰؛ به نقل از مکوند حسینی،۱۳۸۶).طبق نظر کاپلان، تاقبل از ۱۸سالگی تعداد زیادی از نوجوانان هویت نسبتا نا مشخص دارند ودر وضعیت تعلیق به سر می برند ،اما۱۸-۲۰سالگی نقش بسیار مهمی در تشکیل هویت دارند (کاپلان ،۱۳۸۴).
۲-۱۰-۴-۱ مدل های شکل گیری هویت
از زمان اریکسون ومطرح کردن مسئله هویت، مدل های مختلفی در مورد هویت مطرح شده است . تاکید اساسی خود اریکسون برای شکل گیری هویت بر این نکته بود که هویت در دو حالت (احراز هویت در برابر پراکندگی نقش) می تواند شکل بگیرد (منصور و دادستان،۱۳۷۶؛ به نقل از نجفی؛ ۱۳۸۵). دیدگاه دو قطبی راسماسین[۲۰۶] و تزاریل[۲۰۷] که به آن الگوی خطی گفته می شود نیز مطابق با مدل اریکسون شامل یک قطب هویت «من» تحکیم یافته و قطب دیگر، پراکندگی هویت است(مکوند حسینی،۱۳۸۶). بلاس[۲۰۸] در دیدگاه خود ترجیح داد که از اصطلاح منش به جای هویت استفاده کند و اعتقاد داشت منش تحت تاثیر چهار عامل است: فرایند تفرد ثانوی، غلبه بر ضربه هایس کودکی، پیوستگی من و هویت جنسی ودر سه مرحله اوایل نوجوانی، اواخر نوجوانی، و پس از نوجوانی شکل می گیرد (بلاس،۱۹۶۸، به نقل از مکوند حسینی،۱۳۸۶). در مدل فرایند گروته وانت (۱۹۹۲) اهمیت وارزش یکسانی برای الزامات مشابه هویت یا حیطه های تعیین شده هویت (مانند جنسیت، قومیت، تیپ بدنی، و…) در نظر می گیرد (به نقل از دانکل[۲۰۹]،۲۰۰۰).
مارسیا[۲۱۰] (۱۹۸۰) در دیدگاه ومدل خود از هویت، هویت فرد را در دو سطح عقیدتی وبین فردی و در هر سطح در چهار منزلت یا پایگاه «هویت آشفته »، «هویت زود شکل گرفته »، « هویت به تعویق افتاده » و هویت تحقق یافته ترسیم کرد (اتکینسون وهمکاران،۲۰۰۰، ترجمه نقی براهنی و همکاران،۱۳۸۴) . برزونسکی (۱۹۹۸) هویت، همان تئوری یا نظریه شخصی خود فرد می باشد . براساس مدل فرایندی یا شناختی – اجتماعی بزونسکی، هویت چگونگی تلقی افراد از خود ونیز چگونگی تفسیر و تعبیر افراد از جهان اطرافشان می باشد. این تفاوت های ساختاری در طبقه بندی مجدد برزونسکی (۱۹۹۸) درباره پایگاه های هویت ظاهرا براساس جهت گیری وتشخیص فرایند های آگاه سازی یا اطلاع رسانی می باشد.پایگاه های هویت تعلیق یافته و تحقق یافته در مدل مارسیا به عنوان سبک های هویت اطلاع مدارانه (براساس آگاهی واطلاعات) تعریف می شوند. یعنی عموما در صدد یافتن و ارزیابی اطلاعاتی هستند که خودشان جستجو می کنند. پایگاه هویت زود شکل گرفته، هنجار مدارانه بوده و درصدد یافتن و انطباق با انتظارات مرتبط با یک موقعیت میباشد. پایگاه هویت پراکنده اجتناب مدارانه بوده واز این رو درصدد اجتناب از تصمیمات ومشکلات آینده بر می آید.
لووینگر[۲۱۱] در مدل خود برای تحول من از تولد تا بزرگسالی هشت مرحله معرفی می کند که سومین مرحله تحول من «همشکلی طلبی با گروه همگنان » با آغاز نوجوانی شروع می شود . مرحله چهارم که یک مرحله انتقالی است تحت عنوان خود آگاهی نام دارد. در این مرحله نوجوان نسبت به خود به صورت موجودی که از همسان سازی با هنجارهای گروه همگنان جدا شده آگاهی می یابد، وبین خود واقعی و خود آرمانی تمایز قائل می شود . مرحله پنجم تحول من تحت عنوان مرحله «وجدان اخلاقی » نامیده شده است که در آن نوجوان در قبال رفتارها و سرنوشت خویش، خود را مسئول می داند (مکوند حسینی،۱۳۸۶).
در آخرین تلاش هایک مدل چهار بعدی برای تشکیل هویت ارائه شده است که شامل ابعاد : همانند سازی با تعهد، ایجاد تعهد، عمق اکتشاف ووسعت اکتشاف می باشد . در مدل لویکس و همکاران کنکاش عرضی یا وسعت اکتشاف یعنی جمع آوری اطلاعات در مورد هویت های مختلف به منظور تشکیل تعهدها است . ایجاد تعهد یعنی تصمیم گیری برای انتخاب یک تعهد، کنکاش طولی یا عمیق اکتشاف یعنی جمع آوری اطلاعات در مورد انتخاب های جاری و تعیین هویت (همانند سازی با تعهد) یعنی میزان همانند سازی با آن تعهد ها .پارادایم پایگاه هویت مارسیا (۱۹۶۶) تا به امروز مهمترین پارادایم برای تحقیق در مورد هویت پایان نوجوانی و آغاز بزرگسالی است (لویکس[۲۱۲]،۲۰۰۶) . و بنابراین به دلیل انتخاب این پارادایم برای تحقیق کنونی، مدل مارسیا در قسمت بعد به تفضیل مورد بررسی قرار خواهند گرفت .
۲-۱۰-۵ چهار وضعیت هویت من در دید گاه مارسیا
از اواسط دهه ۱۹۶۰ به بعد مطالعات بی شماری در مورد چگونگی شکل گیری هویت در دوره نوجوانی صورت گرفته که عموما سازه های نظری اریکسون را تایید کرده است (لطف آبادی، ۱۳۸۰). از این مطالعات که توسط جیمز مارسیا (۱۹۸۰، ۱۹۶۶) انجام گرفته مارسیا با بهره گرفتن از مصاحبه های باز پاسخ که ساختار نیمه مشخصی هستند به این نتیجه رسید که در پیوستار هویت یابی اریکسون چهار وضعیت هویت وجود دارد که عبارتند از : هویت تحقق یافته، تعلیق، وقفه هویتی و هویت پراکنده (اتکینسون وهمکاران،۲۰۰۰، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران،۱۳۸۴).مارسیا معتقد بود که دو متغیر در جریان دست یابی به هویت نقش بزرگی دارند. یکی متغیر بحران و دیگری متغیر تعهد، که این هردو در انتخاب شغلی، مذهب ودیدگاه سیاسی افراد بیشترین نمود را دارند. بحرانی که نوجوان با آن روببرو است مربوط به دوره ای است که مشغله اصلی فکر او انتخاب از میان راه های مختلف است وتعهد نوجوانی در ارتباط با مقدار انرژی و سرمایه روانی وفکری ایت که برای دست یابی به هویت صرف می کند.به نظر مارسیا، هویت رشد یافته موقعی حاصل می شود که فرد یک بحران را تجربه کرده باشد و به تعهد در یک شغل و ایدئولوژی رسیده باشد (لطف آبادی،۱۳۸۰).مارسیا با ترکیب یا فقدان دوعامل کاوش و تعهد معیارها به به صورتی که در جدول زیر آمده است ۴پایگاه هویت موفق،دنباله رو ، بحران زاده وسردرگم را مشخص نمود ( مارسیا ،۱۹۶۶؛به نقل از رومانو[۲۱۳] ،۲۰۰۴).
جدول ۲-۱ پایگاه های هویت مارسیا بر اساس دو معیار تعهد وکاوش (به نقل از رومانو،۲۰۰۴)
فقدان کاوش | وجود کاوش | شاخص |
هویت دنباله رو | هویت موفق | وجود تعهد |
هویت سردرگم | هویت بحران زده |