فرضیه ۲: گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبتی بر عملکرد نوآوری دارد.
-
-
-
-
-
- گرایش کارآفرینانه و قابلیت یادگیری سازمانی
-
-
-
-
طبق دیدگاه (کاراتکو[۱۴۲] و همکاران،۲۰۰۱؛ زهرا و همکاران، ۱۹۹۹) از ویژگیهای شرکتهای کارآفرینانه خلق نوآوری و ریسکپذیری است. این ویژگیها اغلب شرکتها را به از بین بردن اقتدارگرایی سنتی، ساختارهای سلسله مراتبی (بهویژه در شرکتهای متوسط تا بزرگ) که مانع از یادگیری سازمانی میشود، تحریک میکند (وانگ،۲۰۰۸).
ازنظر (دفت و ویک[۱۴۳]،۱۹۸۴؛ مایلز و اسنو[۱۴۴]،۱۹۸۷) شرکتهای کارآفرینانه اقدامات فعالانه و رفتار تهاجمی نسبت به رقبا را در بازار دنبال میکنند. بنابراین، شرکتهای کارآفرینی در جستجوی محیطی فعال و گسترده، درگیر هستند و دائماً با چالشهای جدید و اطلاعات خارجی روبهرو میشوند. طبق نظر هامبریک[۱۴۵]،(۱۹۸۲) جستجوی محیطی بهعنوان انگیزهای برای اکتساب و انتشار اطلاعات به کار گرفته میشود و نقطه شروع مهمی برای فرایند یادگیری سازمانی است و چون یادگیری را تسهیل میکند یکی از قابلیتهای یادگیری سازمانی به شمار میرود. مدیران اجرایی میتوانند به تفسیر، ترویج و تحلیل اطلاعاتی که وارد سازمان شده است بپردازند و بنابراین جستجوی محیطی در گرایش کارآفرینانه یک گام کلیدی در فرایند یادگیری و انطباق سازمانی است. بهطور خلاصه، گرایش کارآفرینی دامنه شرکت را برای یادگیری مخصوصاً از طریق اکتشاف و آزمایش گسترش میدهد.
در مدل وانگ[۱۴۶] (۲۰۰۸) قابلیت یادگیری سازمانی بهعنوان متغیر میانجی در رابطه گرایش کارآفرینانه و عملکرد در نظر گرفته میشود. یافتهها از دادههای بهدستآمده از ۲۱۳ شرکت انگلیسی با اندازه متوسط و بزرگ نشان میدهد که یادگیری سازمانی اثر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد را به حداکثر میرساند.
گرایش کارآفرینانه محیط داخلی سازمان را بهجایی مناسب برای یادگیری سازمانی تبدیل میکند. کارآفرینی بیشتر یک شرکت، گرایش به یادگیری را در آن افزایش میدهد و به القای ارزشهایی که تعهد به یادگیری ، تفکر باز و چشمانداز مشترک را ارتقا میدهد، کمک میکند. بهطورکلی، گرایش کارآفرینانه حوزهای را جهت یادگیری باز میکند و از طرفی یادگیری سازمانی هم بر شدت و جهت یادگیری تأکید میکند (وانگ،۲۰۰۸).
شکل۲-۱۲ مدل تأثیر گرایش کارآفرینانه بر یادگیری سازمانی و عملکرد(وانگ، ۲۰۰۸(
با توجه به مطالب ذکرشده فرضیه زیر ارائه میگردد:
فرضیه ۳: گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبتی بر قابلیت یادگیری سازمانی دارد.
-
-
-
-
-
- گرایش کارآفرینانه و ظرفیت جذب دانش
-
-
-
-
بهمنظور تحقق بخشیدن به دستاوردهای یادگیری در سازمان، دانش باید بهطور موفقیتآمیزی از افرادی که آن را دارا هستند به سازمان منتقل شود. علاوه بر این دانش بهتنهایی کافی نیست، شرکت باید قادر به استفاده و بهکارگیری دانش بهدستآمده از محیط باشد. دانش و اطلاعات ذخیرهشده در سیستمهای شرکت به موفقیت شرکت کمکی نمیکند زیرا شرکت تواناییهای بهرهبرداری از دانش را توسعه نداده است. زهرا و جورج (۲۰۰۲)[۱۴۷] ظرفیت جذب را بهعنوان یک قابلیت پویا توصیف میکنند، که در آنیک فرایند در سطح سازمان به شرکت اجازه تغییر و تکامل را با پیکربندی مجدد منابع به بهترین وجه در جهت پیشبینی نیازها میدهد. ظرفیت جذب در کسب و جذب دانش درگیر است و این دانش کسبشده سازمان را قادر به انطباقپذیری و انعطافپذیری میکند (جاوالگی و همکاران،۲۰۱۴).
لیسبو و همکاران[۱۴۸](۲۰۱۱) شواهد تجربی قویای برای رابطه بین گرایش کارآفرینی و قابلیتهای اکتشافی و استنتاجی در توسعه محصول و بازارهای خارجی یافتهاند. این قابلیتها شرکت را قادر به جذب اطلاعات از محیط (مثل مشتریان) ساخت دانش جدید درباره کالاها و بازارهای موجود به خصوص دانش فراتر ازآنچه در حال حاضر شناختهشده است، و عمل به دانش کسبشده جهت افزایش ارزش مشتری میکند.
کریزنر[۱۴۹](۱۹۶۳) در تحقیق خود بیان میکند که هوشیاری کارآفرینی برای کشف و بهرهبرداری از فرصتهای بازارهای خارجی لازم است اما صرفاً شناسایی فرصتها کافی نمیباشد بلکه باید به مرحله عمل گذاشته شوند. حتی چندین کارآفرین هم بهتنهایی قادر به توسعه ایدهها و نوآوریهای خود نمیباشند. جامه عمل پوشاندن به فرصتها زمانی امکانپذیر است که بیش از چندین نفر به تلاش در این راستا بپردازند و اطلاعات و دانش را در اختیار یکدیگر بگذارند. بنابراین با افزایش ظرفیت جذب دانش است که کارآفرینی در شرکتها جاری میگردد.
بعد از بیان پیشینه پژوهش مرتبط با متغیرهای ظرفیت جذب دانش و عملکرد صادرات مدل تأثیر گرایش کارآفرینانه بر ظرفیت جذب دانش در شکل ۲-۱۷ آورده میشود.
با توجه به مطالب ذکرشده فرضیه زیر ارائه میگردد:
فرضیه ۴: گرایش کارآفرینانه بر ظرفیت جذب دانش تأثیر مثبتی دارد.